علمای تکفیری مباحث دینی را به دو بخش (1. مسائل ضروری معلوم از دین. 2. مسائل خفیه) تقسیم می کنند.
آنان شخص جاهل در مسائل ضروری و معلوم از دین که مربوط به توحید و شرک است را به هیچ وجه معذور نمی دانند (ولو این که بزرگ شده در پشت کوه ها باشد و یا این که تازه مسلمان باشد) دلیل آنان بر این عقیده آن است که خداوند با قرار دادن عقل و فطرت حجت را بر انسان ها تمام کرده است.[1]
ادله قرآنی معذور بودن جاهل در امور دینی
عذاب به شرط بیان
مطابق بسیاری از آیات قرآن، اتمام حجت با فرستادن رسول و نذیر محقق میشود. در این صورت کسی که رسول و نذیری از طرف خداوند به او نرسیده باشد معذور است؛ و به بیان دیگر، حجت بر او تمام نشده است. شخص جاهل نیز از جمله افرادی است که حجت بر او تمام نشده است. در این صورت مشمول عذاب الهی واقع نمیشود. در ادامه، به برخی از آیات دال بر این مطلب میپردازیم که عذاب الهی فرع بر اتمام و اقامه حجت است.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ ما کنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولا؛[2] ما بدون اینکه پیامبری را [برای هدایت و اتمام حجت به سوی مردم] بفرستیم، عذابکننده [آنان] نبودیم». آیهٔ مذکور ناظر به این است که خداوند متعال پیش از فرستادن انبیا، انسانها را گرفتار عذاب نمیکند. لذا فردی که راجع به دین جاهل باشد تا زمان ابلاغ حجت، معذور است. بسیاری از مفسران بزرگ اهل سنت و شیعه بر این مطلب اتفاق نظر دارند که طبق این آیه، خداوند متعال هیچ کس را قبل از فرستادن انبیا و اتمام حجت عذاب نمیکند.[3]
محمد امین شنقیطی، از علمای سلفی معاصر، در این باره میگوید: «آیات قرآن بر این مطلب تصریح دارند که خداوند متعال کسی را قبل از قیام حجت و انذار انبیا عذاب نمیکند و صرف وجود ادله و فطرت برای اتمام حجت کفایت نمیکند. لذا خداوند میفرماید زمانی عذاب میکنیم که رسولی را بفرستیم و اینطور نیست که خداوند با استناد به عقل و فطرت مردم، آنان را عذاب کند».[4] سخن این عالم سلفی ناظر به عقیده سلفیهای جهادی تکفیری است که صرف وجود عقل و فطرت را کافی در اتمام حجت میدانند.
1. جهنمیان و اقرار به اتمام حجت
در آیات ابتدایی سوره ملک بر عذابشدن کافران تأکید شده است: «کلَّما أُلْقِی فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَلَمْ یأْتِکمْ نَذیرٌ قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکذَّبْنا».[5] خداوند متعال در این آیه میفرماید هر گاه گروهی از کفار در جهنم وارد شوند از آنان پرسیده میشود: «أَلَمْ یأْتِکمْ نَذیرٌ؛ آیا نذیر و بیمدهندهای به شما تذکر نداد؟». جهنمیان در جواب میگویند: «قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکذَّبْنا؛ بله بیمدهنده و هشداردهندهای به سوی ما آمد، ولی تکذیبش کردیم».
مفسران درباره این آیه میگویند، خداوند متعال کسی را با آتش جهنم عذاب نمیکند، مگر بعد از اینکه وی را در دنیا انذار دهد؛ و در ادامه میگویند این آیه مانند آیه «ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا» است که عذاب الهی را بعد از اتمام حجت میداند.[6] محمد امین شنقیطی این نکته را متذکر میشود که خداوند در ابتدای این آیه کلمهٔ «کلَّما» را به کار برده که دلالت بر عموم میکند. از اینرو آیه، دلیل بر آن است که تمام کسانی که به جهنم میروند، بعد از انذار و ابلاغ انبیای الهی و اتمام حجت است؛[7] و به همین دلیل، کسی که جاهل است و پیام انبیا به او نرسیده باشد، حجت بر او تمام نشده و معذور است.
2. کفار و اقرار به آمدن انبیا
خداوند در آیهای دیگر میفرماید: «وَسِیقَ الَّذِینَ کفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّی إِذا جاؤُها فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها أَلَمْ یأْتِکمْ رُسُلٌ مِنْکمْ یتْلُونَ عَلَیکمْ آیاتِ رَبِّکمْ وَ ینْذِرُونَکمْ لِقاءَ یوْمِکمْ هذا قالُوا بَلی وَ لکنْ حَقَّتْ کلِمَةُ الْعَذابِ عَلَی الْکافِرِینَ؛[8] و کسانی که کافر شدند، گروهگروه به سوی جهنم رانده میشوند تا آنجا که به کنار جهنم برسند درها به رویشان باز میشود و نگهبانان جهنم به ایشان میگویند: آیا رسولانی از جنستان به سوی شما نیامدند تا آیات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را از دیدار امروزتان بترسانند. میگویند: بله، آمدند و لیکن کلمه عذاب علیه کفار محقق شده بود».
در این آیات دیده میشود که کافران خود اعتراف میکنند که انبیا برای انذارشان آمدند و حجت را بر ایشان تمام کردند و عذری برایشان نگذاشتند. اگر چنین نباشد جای عذر برای کافران باقی است که بگویند ما جاهل بودیم و نمیدانستیم. اما میبینیم که خود کفار میگویند با آمدن انبیا و اتمام حجت دیگر عذری برای ما نمانده است.
بر اساس این آیه، هر کافری که به جهنم میرود جای هیچ عذری برایش باقی نمانده است و خود را مستحق عذاب میداند.
3. جن و انس و اقرار به اتمام حجت
خداوند در آیهای دیگر میفرماید: «یا مَعْشَرَ اَلْجِنِّ وَاَلْإِنْسِ أَلَمْ یأْتِکمْ رُسُلٌ مِنْکمْ یقُصُّونَ عَلَیکمْ آیاتِی وَ ینْذِرُونَکمْ لِقاءَ یوْمِکمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلی أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ اَلْحَیاةُ اَلدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ».[9]
خداوند در این آیه تمام جن و انس را خطاب قرار میدهد و میفرماید: «یا مَعْشَرَ اَلْجِنِّ وَاَلْإِنْسِ»؛ و به دنبال آن میفرماید: «أَلَمْ یأْتِکمْ رُسُلٌ مِنْکمْ یقُصُّونَ عَلَیکمْ آیاتِی وَ ینْذِرُونَکمْ لِقاءَ یوْمِکمْ هذا؛ آیا برای شما از جنس خودتان پیامبرانی نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و شما را از دیدار امروزتان هشدار دهند؟». خداوند در این آیه اعتراف سنگینی از جنیان و انسانها میگیرد که مگر من انبیا را نفرستادم که حجت را بر شما تمام کنند و از جهان دیگر شما را بترساند!؟ در ادامه آیه اعتراف آنان بازگو شده که میگویند: «قالُوا شَهِدْنا عَلی أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ اَلْحَیاةُ اَلدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرِینَ؛ گفتند ما علیه خود شهادت میدهیم و دنیا آنان را فریب داد و خود معترفاند که کافر بودند».
از این آیه بهروشنی معلوم میشود که اگر آنان جاهل بودند و انبیا حجت را بر آنان تمام نکرده بودند؛ عذر داشتند و خداوند نمیتوانست آنان را عذاب کند. اما میبینیم که آنان خود به گناهشان معترفاند. پس هیچ عذری برای آنان باقی نمانده است.
4. مشروطبودن هلاکت به اتمام حجت
در آیهای دیگر خداوند متعال میفرماید: «وَ ما کانَ رَبُّک مُهْلِک اَلْقُری حَتّی یبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولاً یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِنا؛[10] پروردگارت بر آن نبوده که عذابکنندهٔ اهل شهرها باشد تا اینکه در بین آنها پیامبر و فرستادهای مبعوث کند که آیات و نشانههای ما را بر آنان بخواند». در این آیه، دیده میشود که برای عذابکردن انسانها اتمام حجت صورت گرفته است. خداوند میفرماید ابتدا باید انبیا بیایند و نشانههای خدا را برای مردم بیان کنند. این کار خدا یعنی اتمام حجت. بعد از این مرحله، اگر مردم قبول نکردند، عذاب الهی محقق میشود.
در این آیه نیز، مانند آیات قبل، عذاب را فرع بر انکار و اتمام حجت میداند. در این صورت اگر کسی نسبت به دین جاهل بود، معذور است و عذاب خداوند شامل او نمیشود. نکته دیگر اینکه اگر خداوند بندگانش را قبل از اتمام حجت به وسیلهٔ انبیا در دنیا عذاب نکند و حال اینکه این عذاب، عذاب کوچکی است پس به طریق اولی بندگانش را در قیامت عذاب نمیکند مگر اینکه به وسیلهٔ انبیا، حجت را بر آنان تمام کرده باشد.
نتیجه این که با فرستادن رسول از طرف خداوند اتمام حجت صورت میگیرد و جاهل از آن جهت که حجت بر او تمام نشده معذور است و تکفیر نمیشود. در قرآن، آیات دیگری نیز همانند آنچه بیان شد، وارد شده[11] که از پرداختن به آن صرف نظر میکنیم.
پی نوشت:
[1] . ابو عبد الله عبد الرحمن عبد الحمید (طارق عبد الحلیم) الجواب المفید فی حکم جاهل التوحید، ص17؛ ابو محمد مقدسی، النکت اللوامع فی ملحوظات الجامع، ص10؛ هیأت البحوث والافتاء بالدوله الاسلامیه، تعلموا امر دینکم، ص26.
[2]. إسراء: 15.
[3]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج17، ص402؛ ابن تیمیه، احمد ابن عبدالحلیم، مجموع الفتاوی، ج8، ص435؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج5، ص49؛ شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج3، ص254؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج3، ص624؛ قاسمی، جمال الدین، محاسن التأویل، ج6، ص450.
[4]. شنقیطی، محمد امین، أضواء البیان، ج2، ص43.
[5]. ملک: 8-9.
[6]. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج8، ص198؛ شنقیطی، محمد امین، أضواء البیان، ج8، ص233.
[7]. شنقیطی، محمد امین، أضواء البیان، ج3، ص70؛ ابوبصیر طرطوسی، العذر بالجهل، ص23.
[8]. زمر: 71.
[9]. أنعام: 130.
[10]. قصص: 59.
[11]. انعام: 29؛ قصص: 59؛ غافر: 49-50؛ طه: 134.
|