سلفیهٔ تکفیری درباره معذور نبودن جاهل در مسائل مرتبط با توحید به احادیثی استناد کردهاند که مورد نقد بررسی قرار می گیرد.
احادیث صحیح مسلم
حدیث اول: مسلم در صحیحش به نقل از عایشه آورده که به رسولالله گفت: «یا رسولالله! ابنجدعان در زمان جاهلیت صلهرحم میکرد و به فقرا غذا میداد. آیا این کارها برای ابنجدعان سودی دارد؟». رسولالله پاسخ دادند: «نه. فایدهای برای او ندارد. زیرا وی هیچ روزی نگفت: ای خدا! گناهان مرا ببخش».[1]
حدیث دوم: مسلم در جایی دیگر به نقل از انس بن مالک میگوید مردی به رسولالله گفت: «پدرم کجا است؟». حضرت در جواب فرمود: «در آتش است». هنگامی که آن مرد برگشت رسول خدا وی را صدا زد و فرمود: «همانا پدر من و پدر تو در آتش هستند».[2]
تکیری ها گمان می کنند در این دو حدیث، رسول خدا از کسانی خبر میدهد که در دوران جاهلیت میزیستهاند و کارهای نیکی انجام دادهاند ولی چون خداوند متعال را نمیپرستیدند در آتش جهنم هستند. پس معلوم میشود اگر کسی راجع به مسائل توحید جاهل باشد عذری ندارد و در آتش انداخته میشود.[3]
بررسی و نقد
1. اگر این احادیث طبق ادعای تکفیری ها تفسیر شود، در تعارض کامل با آیاتی است که بیان میکند هر کس به جهنم برده شود حتماً اتمام حجت درباره وی صورت گرفته است. لذا این احادیث با عرضه به آیات قرآن، باید کنار گذاشته شوند.
2. هیچ قومی نیست مگر این که خداوند متعال حجت را با فرستادن انبیاء بر آنان تمام کرده است. در قرآن میفرماید: «إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلأ فِیهَا نَذِیرٌ؛[4] هیچ امتی نیست مگر اینکه بیمدهندهای در آن بوده است». همچنین، میفرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیهِ الضَّلَالَةُ؛[5] بهتحقیق ما در هر امتی رسولی فرستادیم که مردم را به توحید و دوری از شرک دعوت کند. پس برخی هدایت شدند و برخی به گمراهی کشیده شدند». باز در آیهای دیگر میفرماید: «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ؛[6] ای پیامبر! تو تنها بیمدهنده هستی و برای هر قوم و گروهی هدایتگری وجود دارد». از این آیات به دست میآید که خداوند حجت را با فرستادن انبیا بر همگان تمام کرده است. در آیاتی که آورده شد به این نکته تصریح شده بود که تمامی انسانها از نعمت رسول و فرستاده بهره بردهاند و اگر کسی به جهنم رفته به سبب تکذیب انبیا بوده است.
3. همچنین نووی، شارح صحیح مسلم، در شرح این دو حدیث معتقد است اینان کسانی بودند که دعوت انبیای قبلی مانند حضرت ابراهیم و دیگر انبیا (ع) به ایشان رسیده بود.[7]
احادیث مسند احمد
سلفیهٔ تکفیری در این زمینه به احادیث دیگری که در مسند احمد ذکر شده، استناد میکنند که در زیر آورده میشود.
حدیث اول
در این حدیث شخصی از رسول خدا میپرسد: «آیا کسی که در زمان جاهلیت کار خیری انجام داده باشد، در آخرت نفعی برای او دارد؟». شخصی از بزرگان قریش در حضور رسولالله به او پاسخ داد: «به خدا قسم که پدر تو در آتش است». در این هنگام، آن شخص ناراحت شد و خواست به رسولالله توهین کند، ولی خودش را کنترل کرد و گفت: «ای رسولالله! پدر تو چطور؟». حضرت رسول فرمود: «به خدا قسم که پدر من نیز در آتش است».[8]
باز تکفیریها با استناد به این حدیث معتقدند، کسی که در زمان جاهلیت کار نیکی انجام داده ولی راجع به مسائل توحید و شرک جاهل باشد در آتش جهنم است و معذور نیست.[9]
بررسی و نقد
اولاً: سند این حدیث ضعیف است. شعیب الأرنؤوط از علمای سلفی معتقد است در سند این حدیث افراد ناشناخته و مجهولی وجود دارد.[10]
ثانیاً: سلفیه تکفیری این حدیث را تقطیع کرده اند و حدیث را به صورت کامل نیاورده اند. پیامبر اکرم (ص) در آخر حدیث می فرماید: «ذَلِک لِأَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ فِی آخِرِ کلِّ سَبْعِ أُمَمٍ نَبِیا، فَمَنْ عَصَی نَبِیهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ، وَ مَنْ أَطَاعَ نَبِیهُ کانَ مِنَ الْمُهْتَدِینَ؛ به این علت جهنمی شدند که خداوند متعال در پایان هر هفت امتی رسول و پیامبری را مبعوث کرده و هر کس با فرستاده خدا مخالفت کرد از گمراهان شد و هر کس از فرستادهٔ خدا اطاعت کرد از هدایتیافتگان گردید»: پس معلوم شد که علت عذابشدن این افراد تکذیب انبیا بوده، نه اینکه بدون فرستادن رسول و اتمام حجت به جهنم رفته باشند.
ثالثاً: عذابکردن انسانها بدون اتمام حجت، ظلم است. این در حالی است که خداوند متعال ذرهای ظلم به کسی نمیکند (إِنَّ اللَّهَ لَا یظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ).[11]
حدیث دوم
احمد بن حنبل به نقل از عمران بن حصین نقل میکند که رسولالله حلقهای بر بازوی مردی دید و او را سرزنش کرد و فرمود: «این چیست که به همراه داری؟». آن مرد در جواب گفت: «این از واهنه است (واهنه حلقهای بوده که در بازو میانداختهاند تا درد کتف و بازو را درمان کند)». رسولالله به او گفت: «این حلقه فقط تو را سست میکند. آن را از خود جدا کن که اگر این همراه تو باشد و از دنیا بروی، رستگار نمیشوی».[12] طبق این حدیث، تکفیریها معتقدند اگر کسی از روی جهل به شرک اصغر دچار شود رستگار نمیشود. پس به طریق اولی اگر از روی جهل، دچار شرک اکبر گردد، رستگاری در کار نیست و عذری هم از او پذیرفته نمیشود.[13]
بررسی و نقد
اولاً: سند این حدیث ضعیف است. شعیب الأرنؤوط در تحقیق مسند احمد معتقد است سند این حدیث ضعیف است و با اینکه حدیث در دیگر کتابهای حدیثی اهل سنت وارد شده، اما به دلیل وجود شخصی به نام (مبارک بن الفضالة) در معرض انتقاد علما قرار گرفته است. ابنحجر عسقلانی سخنان علمای حدیث درباره مبارک بن الفضالة را نقل میکند که بسیاری از آنان وی را تضعیف کردهاند.[14]
2. اما دلالت حدیت بر آنچه سلفیه جهادی سعی در استفاده از آن دارند نیز مخدوش است. در این حدیث رسولالله میفرماید: «اگر این همراه تو باشد رستگار نمیشوی». این سخن رسول خدا به این معنا است که رسولالله آن مرد را در جهلش معذور دانست. زیرا اگر معذور نبود، باید رسولالله او را تکفیر میکرد، اما نهتنها او را تکفیر نکرد بلکه نصیحتش کرد که اگر این حلقه همراه تو باشد و بر این کار اصرار کنی رستگار نمیشوی و این یعنی اتمام حجت بر آن شخص.[15]
پی نوشت:
[1]. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج1، ص196، ح214).
[2]. همان، ج1، ص191، ح203.
[3]. طارق عبدالحلیم، الجواب المفید فی حکم جاهل التوحید، ص24-25.
[4]. فاطر: 24.
[5]. نحل: 36.
[6]. رعد: 7.
[7]. نووی، یحیی بن شرف، المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ج3، ص79؛ قرطبی، محمد ابن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج14، ص85.
[8]. ابن حنبل، احمد، مسند، ج26، ص128.
[9]. طارق عبدالحلیم، الجواب المفید فی حکم تارک التوحید، ص24-25؛ المجلسی، محمد سالم، الرد السهل علی اهل العذر بالجهل، ص3.
[10]. ابن حنبل، احمد، مسند، ج26، ص128.
[11]. نساء: 40.
[12]. ابن حنبل، احمد، مسند، ج33، ص204، ح20000.
[13]. طارق عبدالحلیم، الجواب المفید فی حکم تارک التوحید، ص26.
[14]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج10، ص29.
[15]. ابن عثيمين، محمد بن صالح، مجموع فتاوى ورسائل، ج9، ص163؛ الفراع، شرف محمد فؤاد، العذر بالجهل عقیدة السلف، ص114.
|