گریه برای اولیای دین از جمله مواردی است که از صدر اسلام و زمان صحابه تا به امروز در بین مسلمانان رواج دارد.
ام المومنین عايشه و ديگر زنان مدينه در سوگ رسول خدا «صلي الله عليه وآله»، عزاداری کرده اند. عايشه مىگويد: «پس از فوت رسول خدا «صلي الله عليه وآله»، برخواستم و (در سوگ پيامبر) به همراه ساير زنان بر صورت و سينه مىزديم» (السيره النبويه، ج 4، ص 305)
از آن جا که بر پائي عزاداري امري فطري است و در ميان تمام ملّتها و اقوام رواج دارد، ولی وهابیت بر خلاف روایات نبوی و سیره آن حضرت و صحابه ایشان، گریه بر امام حسین (عليه السلام) را بدعت و حرام می دانند و در رابطه با آن به شبهاتی تمسک می کنند. ابن تیمیه يکي از تئوريسينهاي اصلي وهابيت به دلیل دفاع از امویان و داشتن دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت، عزاداری کردن برای امام حسين (عليه السلام) را بدعت می داند.
معنای بدعت که در دین مورد بحث قرار می گیرد، عبارت از هرگونه افزودن و یا کاستن در دین به نام دین می باشد، چنانکه ابن حجر عسقلانی می گوید: «هر چیز جدیدی که ریشه شرعی نداشته باشد، در عرف شرع، بدعت نامیده می شود و هر چه که ریشه و دلیل شرعی داشته باشد بدعت نیست» (فتح الباری، ج 13، ص 212) این تعریف را بسیاری از بزرگان اهل سنت نیز ذکر کرده اند. (عمدة القاری، ج 25، ص 27؛ . تحفة الأحوذی، ج 7، ص 366؛ . عون المعبود، ج 12، ص 235؛ و ...)
مسلّم است که گریه و اشک از فطريّات بشر و جزئي از شخصيّت مثبت انسان محسوب ميشود، كه نتيجه انعطاف و تأثّرات روحي انسان است، لذا در سیره انبیاء و سیره پیامبر و سیره صحابه آن حضرت وجود دارد و هیچگاه نمیتواند بدعت نامگذاری شود.
گریه در سیره پیامبران
گریه و عزاداری کردن در سيره عملي پيامبران بزرگ الهي که مشروعيّت آن قطعی است، نیز وجود دارد، چنان که حضرت يعقوب در غم از دست رفتن فرزندش، تا حدی متأثّر می شود،كه خداوند از زبان حضرت يعقوب اين چنين ميفرمايد: «وَقَالَ يَأَسَفَي عَلَي يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ»؛ « گفت اي دريغ بر يوسف، و در حالي كه اندوه خود را فرو ميخورد، چشمانش از اندوه سپيد شد» (سوره يوسف، 84)
گریه در سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)
در سيره عملي پيامبر اسلام نیز موارد متعددی درباره عزاداری کردن وجود دارد، که مشروعيّت عزاداری را ثابت می کند، چنان که درباره شهادت حضرت حمزه، پیامبر عزاداری کردند. حلبي در سيره خود مينويسد: «پيامبر چون پيكر خونين حمزه را يافت، گريست و چون از مثله كردن او آگاهى يافت با صداى بلند گريه سر داد» (السيره الحلبيه، ج 2، ص 247) اين گريه و ناله از سوي آن حضرت براي عزاي عمويش حمزه آنقدر شديد بوده است كه ابن مسعود ميگويد: نديديم پيامبر بر كسي گريه كند، آنگونه كه با شدّت در شهادت عمويش حمزه اشك ميريخت، بدن حمزه را به طرف قبله قرار داد، سپس كنار آن قرار گرفته و با صداي بلند گريه كرد تا حال غش به آن حضرت دست داد. (ذخائر العقبي، ص 181) رسول خدا در بازگشت از اُحد، وقتی صداي گريه را از خانههاي مردم مدينه بر شهدایشان شنيد، چشمانش پر از اشك شد و فرمود: عمويم حمزه گريه كن ندارد. و چون سعد بن معاذ و أسيد بن حضير به خانههاي بنى عبد الأشهل بازگشتند، زنانشان را أمر كردند تا غم و اندوه خود را در سينهها حبس كنند و ابتدا براي عموي رسول خدا صلى الله عليه وسلم عزاداري كنند. (تاريخ طبري، ج 2، ص 210 ) از آن به بعد كساني كه سخن پيامبر را شنيده بودند قبل از گريه بر هر شهيدي اوّل براي حمزه عزاداري ميكردند. (مجمع الزوائد، ج 6، ص 126) گريه پيامبر در شهادت جعفر بن أبي طالب، عبدالمطلب، ابوطالب، فاطمه بنت اسد، عثمان بن مظعون، سعد بن ربيع و ... در تاریخ نقل شده است که نشان از مشروعیت آن دارد.
گریه در سیره صحابه
در سیره صحابه نیز عزاداری کردن وجود دارد، به عنوان نمونه؛
۱. عايشه و ديگر زنان مدينه در سوگ رسول خدا «صلي الله عليه وآله»، عزاداری کرده اند. عايشه مىگويد: «پس از فوت رسول خدا «صلي الله عليه وآله»، برخواستم و (در سوگ پيامبر) به همراه ساير زنان بر صورت و سينه مىزديم» (السيره النبويه، ج 4، ص 305)
۲. عمر براي نعمان بن مقرن عزاداري می کند؛ ابن ابي شيبه در المصنف مينويسد: «ابو عثمان ميگويد خبر مرگ نعمان بن مقرن را به عمر دادم، او با شنیدن این خبر دست بر سرگذارد و شروع به گريستن نمود» (المصنف، ابن أبي شيبه كوفي، ج 3، ص 175 و ج 8، ص 21)
۳. عزاداري ابن مسعود براي مرگ عمر؛ «پس از مرگ عمر، چون ابن مسعود كنار قبر وى ايستاد، براى او گريست» (العقد الفريد، ج 4، ص283)
گریه پیامبر برای امام حسین (علیه السلام)
گريه پيامبر «صلي الله عليه وآله»، براي امام حسين (عليهالسلام) از مسائلی است که فریقین آن را نقل کرده اند، که به چند مورد از آن بعنوان نمونه اشاره میشود:
۱. گريه رسول خدا «صلي الله عليه وآله»، در روزهاي اول تولد فرزندش حسين (عليهالسلام)
ام فضل دختر حارث خدمت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم رسيد و عرض كرد: يا رسول الله ديشب خواب بدي ديدم. حضرت فرمودند: چه خوابي ديدي؟ گفت: خواب بدي بود. مانند اين كه قطعهاي از جسدتان را بريديد و در آغوش من گذارديد. رسول خدا «صلي الله عليه وآله»، فرمود: خير است. فاطمه ( إن شاء الله) فرزندي به دنيا ميآورد و او را در آغوش تو قرار ميدهد. بعد از مدتي فاطمه حسين را به دنيا آورد و همانگونه كه پيامبر فرموده بود در آغوش من قرار گرفت. تا اين كه روزي خدمت حضرت رسيدم و حسين را در آغوش آن حضرت گذاردم؛ حضرت به من التفاتي نمود و چشمانش پر از اشك گرديد. عرض كردم: يا نبي الله پدر و مادرم فدايتان چه شده است؟ حضرت فرمود: جبرئيل نزد من آمد و مرا با خبر ساخت كه امت من به زودي اين فرزندم را ميكشند، عرض كردم: همين حسين را؟ فرمودند: آري و اين هم مقداري از خاك و تربت سرزمين [كربلاء] است. (مستدرك الصحيحين، ج 3، ص 176؛ تاريخ شام در شرح حال امام حسين عليه السلام: ص 183 رقم 232؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 179)
حاكم بعد از نقل اين روايت ميگويد: «هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه»
۱. گريه رسول خدا «صلي الله عليه وآله»، در يكسالگي فرزندش حسين (عليهالسلام)
خوارزمي در مقتل خود مينويسد: «چون حسين عليه السلام به يك سالگي رسيد، دوازده ملك با صورتي خون آلود و پر و بالي آشفته بر رسول الله «صلي الله عليه وآله» نازل شدند، و آن حضرت را به حوادثي كه به زودي بر حسين عليه السلام خواهد گذشت خبر دادند» (مقتل الحسين، ج 1، ص 163)
عزاداری اهل سنت برای امام حسین (علیه السلام)
علمای اهل سنت نیز برای امام حسين عليه السلام عزاداری کرده اند، چنان که ابن كثير در تاريخ خود چنين مى نويسد: «در روز عاشورا از سبط ابن جوزى خواسته شد كه بر فراز منبر رفته و از مقتل و چگونگى شهادت امام حسين عليه السلام براى مردم سخن گويد. سبط ابن جوزى اين خواسته را پذيرفت و بر بالاى منبر تكيه زد، او پس از يك سكوت طولانى، دستمال خويش بر صورت نهاد و گريه شديدى سرداد و آنگاه در حالى كه مى گريست، دو بيت شعر سرود (البدايه و النهايه، ج 13، ص 207)
برگرفته از سایت : http://alwahabiyah.com
|