تبیین ملاک ایمان و کفر از جمله موارد اختلافی در بین علمای اسلام است و هر فرقه و مذهبی بر اساس ملاکاتی ایمان و کفر را تعریف کرده است.آنچه در پی می آید ایمان و کفر از منظر علمای اهل سنت و شیعه است.
تعریف لغوی ایمان
ابن منظور در لسان العرب دو معنا برای ایمان بیان کرده یکی ضّد کفر و دیگری به معنای تصدیق، ضّد دروغ.[1]
و شیخ طریحی در مجمع البحرین آورده، که ایمان در لغت به معنای تصدیق مطلق(قولی و قلبی) است، و همۀ علماء بر این اتفاق دارند[2]، مثل قول خدای تعالی وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا[3].
معنای اصطلاحی ایمان
علماء اهل سنت معانی مختلفی برای آن ذکر کرده اند، مالکی و الشافعی و أحمدبن حنبل و الأوزاعی و سائر أهل حدیث و أهل مدینه و أهل ظاهر و برخی از متکلمین قائلند که ایمان: تصدیق بالجنان، و إقرار باللسان، و عمل بالأرکان است[4]. و ابو حنیفه گوید: که ایمان فقط إقرار بالسان، و تصدیق بالجنان است[5]، و أبو منصور ماتریدی هم حتی اقرار به زبان را از ارکان اصلی ایمان ندانسته و فقط قائل به تصدیق بالجنان است و اقرار به لسان را شرط برای اجرای احکام می داند.[6]
علماء شیعه هم ایمان را دارای دو جزء می دانند، یکی تصدیق در دل و دیگری اقرار بزبان.
سید مرتضی(ره) می فرماید:«ایمان عبارت است از تصدیق قلبی و تنها اقرار به زبان کفایت نمی کند و کسی که عارف به خدا و آنچه را که او واجب کرده، باشد و بدان اقرار کند و آن را قلباً تصدیق کند مؤمن است»[7].
حکیم بزرگ خواجه نصیر طوسی می گوید:«الایمان التصدیق بالقلب و اللسان، و اولی به تنهایی کفایت نمی کند برای قول تعالی که فرمود«و اسْتَیقَنَتْها أنْفُسُهُمْ»و نه دومی به تنهایی کفایت می کند چرا که فرمود: «قُلْ لَمْ تُؤمِنُوا» و علامۀ حلی در شرح خود همین قول را اختیار کرده است»[8].
و همین قول را فاضل مقداد در إرشاد الطالبین[9] و علامه جرجانی در رساله خزائن الایمان [10]، اختیار کرده اند.
تعریف لغوی کفر
در لغت به معنای پوشاندن است همانطور که در المفردات آمده که کفردر لغت به معنای پوشاندن شیء است وشب را کافر گویند چرا که اشخاص را می پوشاند و زارع را کافر گویند چرا که تخم را در زمین می پوشاند، وبعد گوید: که کفر نعمت، پوشاندن آن است با ترک شکر وبزرگترین کفر، انکار وحدانیّت خداوند یا نبّوت است.[11]وصاحب العین گوید: کفر نقیض ایمان است[12].
معنای اصطلاحی کفر
و امّا در اصطلاح: کفر عبارتست از نداشتن ایمان به آنچه را که در شأن خداست و این دو قسم است:
1- همراه با اعتقاد به ضد باشد یعنی یکی از ضروریات دین را انکار کند یا العیاذ باللّه پیامبر را تکذیب کند.
2- بدون اعتقاد به ضد باشد مثل کسی که شاک است و خالی است از اعتقاد صحیح و باطل[13].
قاضی ایجی می گوید: «کفر خلاف ایمان است و آن نزد ما عبارت است از تصدیق نکردن پیامبرصلی الله علیه وآله در برخی از اموری که علم حاصل شده که از جانب پیامبرصلی الله علیه وآله رسیده است[14]».
ابن میثم بحرانی می گوید:«کفر عبارت است از انکار صدق پیامبرصلی الله علیه وآله و انکار چیزی که علم داریم از جانب پیامبرصلی الله علیه وآله رسیده است[15]».
فاضل مقداد نیز می گوید: «کفر در اصطلاح عبارت است از انکار چیزی که علم ضروری حاصل شده که از جانب پیامبرصلی الله علیه وآله است[16]».
پی نوشت ها
[1] ابن منظور،لسان العرب،ج13،ص21
[2] طريحي،مجمع البحرين،ج6،ص205
[3] یوسف/17
[4] ابن ابي العز حنفي، ،شرح عقيده الطحاويه،ص361
[5] ابوحنيفه، فقه اكبر،ج1،ص144
[6] ماتريدي، محمد،التوحيد،ص241
[7] سيد مرتضي، الذخيره في علم الكلام،ص536
[8] علامه حلي، كشف المراد،ص426
[9] فاضل مقداد، ارشاد الطالبين الى نهج المسترشدين،ص446
[10] جرجاني، ضياء الدين، رسائل ،ج3ص173
[11] المفردات،ج1،ص714
[12] العين، ج5،ص356
[13] محمدي،علي،شرح كشف المراد،ص595
[14] ايجي،ميرسيدشريف،المواقف،ص388
[15] بحراني،اين ميثم،قواعد المرام،ص171
[16] فاضل مقداد،ارشاد الطالبين،ص 443.
برگرفته از پایگاه تخصصی وهابیت شناسی.
|