امروزه در دهکدۀ جهانی، مسئلۀ اسلامهراسی که سابقۀ آن به دوران ظهور اسلام بر میگردد، در رأس اخبار رسانههای دنیا قرار گرفته است. اصلیترین بازیگران اسلامهراسی، گروههای جهادی نوظهوری همانند القاعده، جبهةالنصره، داعش و بوکوحرام هستند که بهدلیلِ نداشتن فهم درست از استشهاد و عدم رعایت ضوابط آن، بهعنوان یک ابزار هجومی در مقابل مخالفان خود به هر قیمت و انگیزهای از آن استفاده میکنند.
نويسنده: علی مقدس
مقدمه
امروزه در دهکدۀ جهانی، مسئلۀ اسلامهراسی که سابقۀ آن به دوران ظهور اسلام بر میگردد، در رأس اخبار رسانههای دنیا قرار گرفته است. اصلیترین بازیگران اسلامهراسی، گروههای جهادی نوظهوری همانند القاعده، جبهةالنصره، داعش و بوکوحرام هستند که بهدلیلِ نداشتن فهم درست از استشهاد و عدم رعایت ضوابط آن، بهعنوان یک ابزار هجومی در مقابل مخالفان خود به هر قیمت و انگیزهای از آن استفاده میکنند. اکثر رهبران سلفی جهادی تحصیلات دانشگاهی و میدانی داشتهاند تا اینکه تحصیلات دینی داشته باشند. در حقیقت تصمیمهای کلان را افرادی میگیرند که معمولاً تخصصی در احکام دین و فقهالجهاد ندارند. ابومصعب سوری که از نظریهپردازان سلفیۀ جهادی بهشمار میرود برای «مجاهد» شرایطی را ذکر میکند که از جملۀ آن شرایط و لوازم جهاد، دانستن فقهالجهاد و احکام آن است. وی به این مسئله اعتراف میکند و میگوید وقتی مجاهد عازم جهاد میشود، بر او واجب است که احکام جهاد اعم از دماء، اموال، حقوق، حلال و حرام را بداند و جایز نیست کورکورانه و بدون علم دست به جهاد بزند. ولی متأسفانه آنان برای رسیدن به اهداف و منویات خود، قواعد فقهی، کلامی و انسانیِ استشهاد را زیر پا گذاشتهاند؛ تا جایی که استشهاد را به ترور و انتحار تبدیل کرده و این حرکت جهادی را در معرض تحریف و تغییر قرار دادهاند. استفادۀ گروههای تکفیری از عملیات انتحاری در قالب عملیات استشهادی، اذهان عمومی را با این پرسش مواجه کرده است که این عمل، نظامیان و غیرنظامیان را مورد حمله قرار میدهد و از آنجا که اسلام، دین رحمت و عطوفت است پس چگونه در آموزههای اسلامی، غیرنظامیان اعم از زنان و کودکان، با بیرحمی تمام و بدترین شکل ممکن بهقتل میرسند؟ از آنجا که این عمل معمولاً در اماکن عمومی و محل رفتوآمد افراد گوناگون انجام میشود، سؤالاتی دربارۀ این عملِ بهظاهر اسلامی مطرح میشود که آیا اسلام این عمل را پذیرفته است؟ ملاک تمییز استشهاد از انتحار چیست؟ با توجه به شباهت ظاهری استشهاد با ترور و انتحار، تفاوت اساسی این دو با یکدیگر چیست؟ این افراد با چه مبنا و قاعدهای به این عمل تن میدهند؟ اینها سؤالاتی است که باید به آنها پاسخ داده شود.
ما در این نوشتار قصد داریم تا عملیات استشهادی و انتحاری از دیدگاه سلفیۀ جهادی تکفیری را مورد بررسی و نقد قرار دهیم. ابتدا به ماهیت عملیات استشهادی و انتحاری، پیشینه و سیر آن و سپس به تفاوتهای این دو عملیات و در نهایت به نقد مبانی و عملکرد سلفیۀ جهادی در این اقدامات میپردازیم. امیدواریم پس از تبیین این دو اصطلاح و بیان تفاوتهای اساسی آنان که موجب خلط و تحریف این دو مقوله توسط گروههای تکفیری و اسلامستیزان شده است، حقیقتِ این دو عملیات و غیرمشروع بودن اقدامات تکفیریها برای خواننده روشن شود.
مفهومشناسی
در این بخش از مقاله، به بیان مفهوم برخی اصطلاحات مرتبط میپردازیم:
استشهاد و عملیات استشهادی
استشهاد در باب استفعال از مادۀ شهد بهمعنای «طلب شهادت»[1] و در اصطلاح نظامی به عملی گفته میشود که توسط نیروهای نظامی و شبهنظامی در قلمرو دشمن متجاوز، بهقصد ضربهزدن به دشمن و تضعیف انرژی، اقتصاد، روحیه و تسلیحات نظامی دشمن صورت میگیرد[2] و شخص مجاهد ظن یا یقین دارد که در این عملیات بهشهادت میرسد.[3]
پیشینه و سیر عملیات استشهادی
ظهور و پیشینۀ عملیات استشهادی را بهگفتۀ برخی تحلیلگران میتوان در طی سالهای 1955 تا 1956، در کشور فلسطین دنبال کرد. پس از اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل و حضور این رژیم در نوار غزه، این عملیاتها بهدلیلِ نداشتن سلاح و ابزار دفاعی در مقابل هجوم صهیونیستها جهت ضربهزدن به اسرائیل و اشغالکنندگان بهکار گرفته شد.[4]
در سال 1979 نیز چنین عملیاتی در افغانستان و در تقابل با روسها دیده شد.[5] در سال 1982 نیز در لبنان مورد استفاده قرار گرفت که معروفترین عملیات استشهادی در مقر فرماندهی رژیم صهیونیستی در 11 نوامبر 1982 صورت پذیرفت.[6] در طی سالهای 1994 تا 1999 از این عملیات در کشور چچن استفاده شد.[7] بهنظر میآید عملیات استشهادی در کشورهای اسلامی دیگر نیز انجام شده است و سیر عملیات استشهادی، محصور در چند کشور مذکور نبوده است.
در هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در طی سالهای 1359 تا 1367ش، رزمندگان ایرانی از این روش در عملیاتهای زیادی به شیوههای گوناگون استفاده کردند که از مشهورترین آنها، استشهادِ شهید محمدحسین فهمیده است.[8] لازم به یادآوری است که محل بحث، عملیات استشهادی بهشیوۀ معاصر و استفاده از مواد منفجره است؛ از این رو موارد شهادتطلبانهای که در سه قرن نخست هجری اتفاق افتاده است از دایرۀ عملیات استشهادی معاصرخارج میشود. چراکه هر عملیات استشهادی، عملیات شهادتطلبانه است ولی هر عملیات شهادتطلبانهای، عملیات استشهادی نیست؛ زیرا همانگونه که گذشت، بیان شد که در عملیات شهادتطلبانه، شخصِ مجاهد احتمال اینکه جان سالم بهدر ببرد یا مجروح و جانباز شود بسیار است؛ برخلاف عملیات استشهادی که شخص مجاهد به شهادت خود، ظن یا یقین دارد.
جواز عملیات استشهادی
علمای معاصر اسلام برای صدور فتوای جواز اینگونه عملیاتها، به دلایل گوناگونی از آیات[9] و روایات[10] احتجاج کردهاند. آنان ماهیت و استفاده از عملیات استشهادی را بهعنوان یک ابزار دفاعی در برابر اشغال و تجاوز دشمن و همچنین برای حفاظت از منافع مسلمانان امضا کردهاند.[11] از جملۀ آنان میتوان به علمای الأزهر،[12] علمای اُردن[13] و علمای مصر[14] اشاره کرد. هیئت اِفتای کویت در پاسخ به استفتا و حکم عملیات استشهادی مینویسد:
العملیات الإستشهادیة الموصوفة في السؤال جائزة شرعاً إذا تعینت وسیلة للنکایة في العدو و مقاومته و دفعه عن حرمات المسلمین و بلادهم؛
اگر عملیات استشهادی وسیلهای برای آسیبرساندن به دشمن و حفظ حرمت مسلمانان و سرزمین آنان باشد، جایز است.[15]
یوسف قرضاوی، سعید رمضان البوطی، شیخ احمد کفتارو -مفتی سوریه-،[16] امام خمینی)،[17] امام خامنهای[18] و بسیاری از علمای اسلام به جواز عملیات استشهادی فتوا دادهاند.[19]
دلایل دیگری نیز برای حجیت عملیات استشهادی و مشروعیت آن وجود دارد که برای پیشگیری از طولانیشدن مطلب به همین چند دلیل بسنده میکنیم.
انتحار و عملیات انتحاری
انتحار در لغت بهمعنای «خودکشی»[20] و عملیات انتحاری بهمعنای «خودکشی و دیگرکشی» است[21] و در اصطلاح شرعی بهمعنای «به هلاکتانداختن جان بهسبب علل و انگیزههای دنیوی و غیردینی» است.[22]
این عمل در اسلام حرام و ممنوع است. عموم و اطلاق آیاتى که بر حرمت قتل نفس عمدى دلالت دارند، شامل قتل نفس خود انسان و قتل نفس غیر نیز مىشود.
)أَنَّهُ مَن قَتَلَ نفساً بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى الأرْضِ فَکأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَ مَنْ أَحْیاهَا فَکأَنَّمَا أَحْیا النَّاسَ جَمِیعًا(؛[23]
هر کس فردی را جز به قصاص قتل یا فسادى در زمین بکشد، چنان است که گویى همۀ مردم را کشته است.
این آیه بهخوبی و روشنى بر حرمت انتحار دلالت میکند.
خداوند در آیۀ دیگری میفرماید:
)وَ أَنفِقُوا فِى سَبِیلِ اللَهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَى التَّهْلُکةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(؛[24]
و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت میفکنید و نیکى کنید که خدا نیکوکاران را دوست دارد.
این آیه نیز بر حرمت انتحار و خودکشی دلالت دارد. علمای اسلام نیز با الهام از آیات و روایات، بر حرمت انتحار و خودکشی اجماع دارند؛ زیرا مالکیت جان بشر از آنِ خداست و جایز نیست که انسان در ملک خداوند بدون رضایت او تصرف کند.[25]
سیر عملیات انتحاری
عملیات انتحاری پیش از آنکه وارد کشورهای اسلامی شود، ریشه در کشورهایی همچون اسپانیا، ایتالیا، یونان، هند، ژاپن، آلمان و فرانسه دارد که از آن بهعنوان یک تاکتیک جنگی استفاده میکردند.[26] پس از کشورهای غیراسلامی، عملیات انتحاری از کشورهای اسلامی سر برآورد و از اینگونه عملیاتها رونمایی شد. در اوایل تابستان سال 2000، اولین عملیات انتحاری به روش مدرن در چچن و علیه نیروهای پلیس رخ داد که به کشتهشدن 27 نفر و زخمیشدن تعدادی از شهروندان منجر شد. دهها عملیات دیگر در چچن رخ داد که افراد بیگناهِ بسیاری را از بین برد.[27] در افغانستان و در خلال سالهای 2007 تا 2008، حدود سیصد عملیات انتحاری توسط طالبان انجام شد و صدها انسان به خاک و خون کشیده شدند.[28] در عراق از سال 2003 تا 2009، حدود 1282 عملیات گزارش شده و تاکنون (یعنی سال 2017)، عملیاتهای انتحاری بسیاری انجام شده است که آمار دقیقی از تعداد آن و آمار قربانیان این عملیاتها در دسترس نیست.[29] مردم سوریه نیز همچون مردم عراق، سالها زخم انتحار را در سینه دارند و یکی از کشورهایی است که اینگونه عملیاتها به اتفاقی طبیعی برای شهروندان این کشور تبدیل شده است. از باب نمونهای از صدها عملیات انتحاری فجیع و وحشیانه، میتوان به انتحار و ترور شهروندان فوعه و کفریا در سال 2017 اشاره کرد که دهها زن و کودک بیمار در حال خروج از محاصره قلعوقمع شدند که بیشترین قربانیان، کودکان گرسنه و افسرده بودند.[30]
در ایران عملیاتهای انتحاری متعددی علیه شهروندان و شخصیتهای مهم انجام شد که بخشی از آن در طی دهۀ 1360 به روش غیرمدرن صورت پذیرفت و مسئولیت آن را سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بهعهده گرفت.[31] پس از آن در دهۀ 1380، گروههای تکفیری و ضدنظام، عملیاتهای انتحاری علیه شیعیان و اهلسنت انجام دادند.[32] برای نمونه میتوان به حملۀ انتحاری منطقۀ «پیشین» سیستان و بلوچستان در تاریخ 26 مهر 1388 اشاره کرد که به شهادت سردار پاسدار نورعلی شوشتری فرماندۀ قرارگاه قدس، سردار محمدزاده فرماندۀ سپاه سیستان و بلوچستان و تعدادی از فرماندهان و شهروندان اهلسنت انجامید.[33] مورد دیگر در 7 خرداد 1388، در مسجد علی بن ابیطالب% شهر زاهدان همزمان با نماز جماعت مغرب و عشا رخ داد که فرد منتحِر[34] با انفجار خود، 23 نفر را شهید و 125 نفر را مجروح کرد.[35] بار دیگر در شهر زاهدان در 24 تیر 1389، مصادف با جشن میلاد امام حسین%، حملۀ انتحاریِ دیگری اتفاق افتاد که 27 نفر شهید و 169 نفر مجروح شدند که اهلسنت و شیعیان، از جمله قربانیان این عملیات بهشمار میروند.[36] در شهر چابهار در تاسوعای حسینی بهتاریخِ 24 آذر 1389، در نزدیکی مسجد امام حسین% جنایت دیگری در بین عزاداران رخ داد که حداقل 39 نفر شهید و حدود هشتاد نفر زخمی شدند.[37] مسئولیت بسیاری از این اقدامات انتحاری مذکور در ایران را گروه جندالله بهسرکردگی عبدالمالک ریگی بهعهده گرفته است.[38] برخی دیگر از کشورهای اسلامی همچون پاکستان، یمن، مراکش و کویت نیز تجربۀ رویارویی با اینگونه عملیاتها را داشتهاند و نکتۀ قابلتوجه این است که عمدۀ قربانیان اینگونه عملیاتها افراد غیرنظامی اعم از زنان و کودکان هستند.[39]
سلفیۀ جهادی
سلف در لغت بهمعنای «پیشین»[40] و در اصطلاح سلفیها، با اقتباس از روایت (خیرُ القرون)[41] بر سه نسلِ «صحابه»، «تابعین» و «تابعینِ تابعین» اطلاق میشود.[42]
سلفیه به کسانی میگویند که در فهم کتاب و سنت، به پیروی از سلف صالح معتقد هستند؛ از این رو هر کسی را که چنین اعتقادی داشته باشد، سلفی مینامند.[43]
سلفیۀ جهادی به کسانی اطلاق میشود که داعیۀ برقراری حکومت و خلافت اسلامی دارند و تنها راه رسیدن به آن را جهاد مسلحانه میدانند.[44] آنان آمیختهای از اندیشههای عقیدتی و عملی وهابی قطبی هستند[45] که به کفر نظامهای فعلی و جاهلیت جوامع معتقد هستند و تنها راه تغییر را جهاد مسلحانه میدانند.[46] از شخصیتهای سلفیۀ جهادی میتوان از ابومحمد مقدِسی، ایمن الظواهری، ابوبکر ناجی و سیدامام نام برد.[47] گروههای جهادی تکفیری همچون القاعده، جبهةالنصره، داعش و بوکوحرام از جمله سلفیه جهادی هستند که جهاد را بر تمامی مسلمانان واجب عینی میدانند.[48] آنان اگرچه خود را پیرو سلف میدانند اما در عمل تابع خلف هستند و خود آنها نیز به این موضوع اذعان دارند که برخی از خلف را همچون سلف میپندارند. ابیحارث همدانی در کتاب الأصول الجهادیة مینویسد:
اگرچه برخی خلف، از سلف نیستند ولی ما افرادی مثل ابنتیمیه، محمد بن عبدالوهاب، محمد بن عبداللطیف آلشیخ، بنباز، بنعثیمین، البانی و بنجبرین را همچون سلف میدانیم.[49]
از این عبارت و عملکرد سلفیۀ جهادی بهخوبی میتوان فهمید که آنها صرفاً عنوانِ «سلف» را یدک میکشند و در بسیاری از موارد بهجای اینکه از قول صحابه، تابعین یا تابعینِ تابعین پیروی کنند، به قول خلف و افرادی که قرنها از سلف فاصله دارند، تکیه میکنند و از آنان تبعیت میکنند. بهعنوان نمونه، شنقیطی صاحب تفسیر اضواء البیان که از مفسران و علمای مورد توجه در نزد تکفیریها است، بهاندازهای به نظرات و اقوال ابنتیمیه و شاگردان وی تعبد نشان میدهد که گویی او را صحابهای از سلف و مصاحب رسول خدا$ یافته است و در برابر گفتههای وی تسلیم محض است.[50]
شرایط استشهاد و نقد سلفیۀ جهادی تکفیری
باید دقت کرد که در عملیات استشهادی شرایطی وجود دارد که بدون درنظرگرفتن این شرایط نمیتوان به چنین عملیاتی اقدام کرد. عمدۀ شرایط عملیات استشهادی بدین شرح است:
۱. دفاع از اسلام و مسلمانان باشد و بهقصد ضربهزدن به نیروهای نظامی، اقتصاد یا روحیۀ دشمن متجاوز صورت گیرد.
۲. اصل بر صیانت غیرنظامیان و افراد بیگناه است.
۳. راه دیگری جز استشهاد وجود نداشته باشد.
۴. 4. این اقدام باید علیه کافران حربی و دشمن متجاوز و با اجازۀ حاکم شرع صورت گیرد.[51]
از میان شرایط استشهاد به بیان اهم آنها میپردازیم:
شرط اول: اذن حاکم اسلامی
علمای اهلسنت انجام عملیات استشهادی را به اذن حاکم اسلامی مشروط دانستهاند؛[52] اما این شرط توسط سلفیۀ جهادی بهجهت اذننگرفتن از حاکم اسلامی[53] و بلکه قیام مسلحانه علیه حاکمان کشورهای اسلامی، مورد نقض قرار گرفته است.[54] آنان خود را اهلسنت و جماعت میخوانند؛ اما فقه اهلسنت، خروج علیه حاکم را حرام میداند.[55] اگر سلفیۀ جهادی مانند داعش مدعی شوند که حاکم اسلامی در شرایط فعلی ابوبکر بغدادی است و اعضای القاعده نیز ایمن الظواهری را بهعنوان حاکم اسلامی معرفی کنند و عملیات انتحاری را مأذون از جانب ایشان بدانند، پاسخ داده میشود که اشخاص مذکور از شرایط لازمی که اهلسنت برای حاکم ذکر کردهاند، برخوردار نیستند.[56] قاضی ابویعلی مینویسد:
حاکم علاوه بر اینکه باید دارای علم و عدالت باشد، باید برترینِ امت خود از حیث علم و دیانت بهشمار آید تا بتواند حاکم اسلامی محسوب شود.[57]
با این تعریف هیچیک از رهبران سلفیۀ جهادی صلاحیت حاکمیت اسلامی را ندارند تا بتوانند بر مملکتهای اسلامی حکمرانی کنند.
شرط دوم: «فی سبیل الله» بودن
در کنار بسیاری از آیات مربوط به جهاد، عبارت «فی سبیل الله» بهچشم میخورد و این بدان معناست که جهاد همانند دیگر عبادات، یک تکلیف عبادی است[58] و باید بهقصد تقرب و خالصاً الی الله انجام گیرد.[59] سلفیۀ جهادی بر این باورند که عملیات انتحاری آنان چون بهقصد و انگیزۀ اعتلای کلمۀ توحید انجام میگیرد، عمل آنان فی سبیل الله است؛ هرچند زنان و کودکان و شخص انتحاری در این بین قلعوقمع شوند.[60] آنان مرز بین استشهاد و انتحار را فقط در نیت خلاصه میکنند و میگویند ملاک در این عملیاتها، نیت است.[61] آنان معتقدند که اگر نیت، بهتنهایی فی سبیل الله باشد، استشهاد است و مجاهد در این اقدام جهادی به «شهادت» میرسد و تنها در صورتی میتواند انتحار باشد که بهعلت ناامیدی، بیانگیزگی برای ادامۀ زندگی و خلاصی از دنیا باشد.[62]
در پاسخ به سلفیۀ جهادی باید گفت که هر نیت خوبی، هرچند بهظاهر الهی باشد، نمیتواند فی سبیل الله و دلیلی بر صحت و درستی عمل باشد. ممکن است انسان، نیت خیر و سالمی در سر داشته باشد ولی در عمل مورد توبیخ شرع قرار بگیرد.[63] باید توجه داشت که کارهای اختیاری انسان، تنها با داشتنِ دو ویژگی، ارزشمند هستند: 1. حُسن فعلی داشته باشد؛ یعنی آن کار بهخودیِخود و بدون درنظرگرفتن انگیزه و نیت فاعل آن، کاری شایسته و خوب باشد. 2. حُسن فاعلی داشته باشد؛ یعنی انگیزه و نیت فرد از انجام آن، انگیزهای درست باشد. این دو ویژگی در افعالی که از عبادات بهشمار میروند از اهمیت ویژهای برخوردارند.[64] بنابراین یک کار خوب زمانی تحقق مییابد که هم نفس کار خوب و مفید باشد و هم شخص فاعل، آن عمل را با انگیزههای باطل انجام نداده باشد.[65] از بیان این مطلب روشن میشود که تعبیر «فی سبیل الله» در واقع بر حُسن فعلی و مفیدبودن خودِ آن عمل نظر دارد و تعبیر «لِله» یا «قربةً الی الله» حُسن فاعلی را مورد توجه قرار میدهد و نشاندهندۀ این است که شخص در انجام کارهای مفید، باید انگیزۀ درستی داشته باشد.[66] ممکن است سلفیۀ جهادی در انجام عملیات انتحاری، نیت و انگیزۀ خوبی داشته باشند ولی بهخاطر فقدان «حُسن فعلی» در عمل آنها، نمیتوان پذیرفت که عملیات انتحاریِ آنان وسیلهای برای تقرب به خدا و مورد تأیید شرع باشد.
شرط سوم: دشمنشناسی و متجاوزبودن دشمن
دشمنشناسی از موضوعات مهمی است که قرآن کریم به آن پرداخته است. در بیش از هزار آیۀ قرآن به مسئلۀ دشمنشناسی و اهمیت این موضوع اشاره شده است.[67] مهمتر از تعریف دشمن، تشخیص مصداق و شناخت دشمن است. از این رو در تعیین دشمن باید راه احتیاط را در پیش گرفت تا در ضرورت دشمنشناسی به بیراهه نرویم و هر فردی را به دشمنی متهم نکنیم. از مصادیق دشمن در قرآن کریم، کافران هستند. خداوند میفرماید: )إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکمْ عَدُوًّا مُبِینًا(.[68]
دشمنشناسیِ غلطِ سلفیۀ تکفیری دربارۀ شهروندان مسلمان کشورهای اسلامی، موجب شده است تا آنها در تشخیص موضوع به خطا رفته و اهلقبله را تکفیر کنند و این اشتباه، به عاملی اصلی برای انتحار و ترور منجر گردد.
اشکال: حاکمان و شهروندان کشورهای اسلامی کافر و مرتد هستند
سلفیۀ جهادی در مواجهه با انتقادهای علمای اسلام دربارۀ مسلمانکشی بهوسیلۀ عملیات انتحاری و دیگر روشها، مدعی هستند که مسلمانان بهواسطۀ کفر، مرتد شدهاند.[69] آنان با تأسی از افکار محمد بن عبدالوهاب معتقدند که مسلمانانِ عصر حاضر، بهجهت اعتقاد به توسل، استغاثه، نذر، ذبح، شفاعت و تبرک، مشرک هستند و شرک آنها از شرک مشرکان عصر رسول الله$ بزرگتر است.[70] آنها حتی پا را فراتر گذاشته و موارد دیگری همچون دموکراسی، شرکت در انتخابات[71] و مشارکت در مناصب دولتی را از دیگر مصادیق طاغوت و شرک بر میشمارند.[72]
پاسخ
سلفیۀ جهادی تکفیری، در تشخیص مصداق دشمن به خطا رفتهاند و در قاموس فکری خود، ملاکهایی در نظر گرفتهاند که هر کس با آن ملاکها متوازن و همخوان نباشد، در زمرۀ کافران، مرتدها و منافقان قرار میگیرد که در نتیجه با هر وسیلۀ ممکنی، آنها را باید بهقتل رساند.[73]
خداوند میفرماید:
)يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُواْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا([74]؛
اى کسانى که ایمان آوردهاید، چون در راه خدا سفر میکنید خوب رسیدگى کنید و به کسى که نزد شما اظهار اسلام میکند، نگویید تو مؤمن نیستى تا بدین بهانه متاع زندگى دنیا را بجویید؛ چراکه غنیمتهای فراوان نزد خداست. قبلاً خودتان نیز همینگونه بودید و خدا بر شما منت نهاد. پس خوب رسیدگى کنید که خدا همواره به آنچه انجام میدهید، آگاه است.
نکات درخورتوجهی در این آیه وجود دارد که افراط سلفیۀ جهادی تکفیری را در تکفیر مسلمانان بهچالش میکشد:
۱. تحریم قتل و تعرض به کسی که اظهار به اسلام میکند؛ )وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا (.
بنا به برخی تفاسیر، این آیه به جریان اُسامة بن زید اشاره دارد. پیامبر$ وی را بههمراه گروهی عازم سریهای[75] کرد.[76] اینان به مردی مسلمان برخوردند که به آنان گفت: «السلام علیکم، لا اله الّا الله، محمد رسولالله»؛ اما اسامه او را کشت و مسلمانان گوسفندانش را بهغنیمت بردند. بخاری مینویسد:
پس از این واقعه رسول خدا- اسامه را احضار کردند و فرمودند: «چرا کسی را که اظهارِ اسلام کرد، بهقتل رساندی؟»[77]
اسامه همان پاسخی را داد که سلفیۀ جهادی تکفیری میدهند.
اسامه گفت که آن مرد از روی ترس و بهصورت منافقانه کلمۀ توحید را بر زبان جاری کرد. رسول خدا- شدیداً اسامه را مورد توبیخ قراردادند و فرمودند: «آیا تو سینۀ او را شکافتی تا به این یقین برسی؟». این مسئله بهقدری اسامه را گرفتار عذاب وجدان کرد که اسامه میگوید که ایکاش به قبل از اسلام برمیگشتم و این خطا را مرتکب نمیشدم.[78]
۱. لازمۀ قتال و تکفیر، تحقیق است؛ )إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَتَبَيَّنُواْ (.
آنچه در قواعد جهادی بسیار اهمیت دارد مسئلۀ موضوعشناسی است. ابتدا باید موضوع را بهدرستی شناخت تا بتوان حکم را جاری کرد. خداوند در این آیه میفرماید: )فَتَبَیَّنُوا(؛ تحقیق و بررسی کنید. این جمله بهقدری اهمیت دارد که خداوند این جمله را در این آیه دو بار تکرار کرده است. سؤال این است آیا سلفیۀ جهادی تکفیری در کفر و ارتداد مسلمانان تحقیق کردهاند؟ بنا بر آنچه خداوند در قرآن کریم فرموده است، موجبات ارتداد و کفر این است که مسلمان:
۱. اسلام را انکار کند.[79]
۲. اصول دین را انکار کند.[80]
۳. ضروریات دین را انکار کند.[81]
۴. خدا و رسول او را استهزا کند.[82]
۵. به انبیا دشنام دهد و آنان را سبّ کند.[83]
کدامیک از این موارد را مسلمانان سوریه و عراق و دیگر کشورهای درگیر با سلفیۀ جهادی تکفیری مرتکب شدهاند که کفر و ارتدادشان ثابت شود؟ با تأمل در این آیه فهمیده میشود که هرچند سلفیۀ جهادی تکفیری بگویند مسلمانان را «لِله» میکشند، بهخوبی میتوان فهمید که قتال و عملیات فدائی[84] آنان در راه خدا و برای خدا نبوده است؛ زیرا خداوند میفرماید که اگر برای من و در راه من میخواهید جهاد کنید باید دوست و دشمن را بهدقت و درستی بشناسید. لازمۀ تشخیص دشمن از دوست این است که باید با جدیت تحقیق و بررسی کرد؛ زیرا پیکار برای خداوند نباید کورکورانه و متعصبانه باشد.[85] انسان اگر بخواهد کاری را با خیال و گمان انجام دهد، در بسیاری از اوقات به اشتباه میافتد و خداوند اجازه نداده است که فرد مسلمان، بدون تحقیق، به میدان جهاد وارد شود.[86]
تعریفی که سلفیۀ جهادی از مسلمانبودنِ یک فرد ارائه میدهند، تعریفی نیست که قاطبۀ اهلسنت و شیعه ارائه دادهاند. علمای مذاهب اسلامی، کسی که شهادتین را بر زبان جاری کند، مسلمان میدانند و اجازۀ اقتدا به او در نماز را صادر کردهاند.[87] اما سلفیۀ تکفیری علاوه بر جاریکردن شهادتین بر زبان، شرایطی را برای شهادتین بر میشمارند که فرد باید به آن شرایط التزام عملی داشته باشد.[88] آنان علاوه بر شرایط گذشته، حقوقی را برای شهادتین ذکر کردهاند که فرد باید حق شهادتین را نیز ادا نماید. آنان معتقدند کسی که فاقد یکی از شرایط سهگانۀ فوق باشد، کافر است؛ حتی اگر به مسلمانبودن خود اقرار کند.[89]
شرط چهارم: دفاع از مصالح مسلمانان و ضربهزدن به نیروهای نظامی متجاوز
اسلام احکام دفاعی را در برابر کافران حربی و دشمنان متجاوز تشریع کرده است و باید توجه داشت که قتل و تعرض به برخی افراد منتسب به دشمن اعم از زنان، کودکان، مجانین و سفرا را منع کرده است.[90] لازم به ذکر است که اگر برخی فقها از باب ضرورت، آن هم با شرایط خاص خود، کشتن غیرنظامیان در کنار نظامیان دشمن را اجازه دادهاند، از باب «دفع افسد به فاسد» است؛ البته فقط در برخی موارد خاص مانند تَتَرُّس[91] و آنهم بهدلیل بالابودن اهمیت مسئله است.[92]
اشکال: همانگونه که کافران، زنان و فرزندان ما را هدف قرار میدهند، ما نیز همانگونه رفتار میکنیم
سلفیۀ تکفیری که مسلمانان را کافر میپندارند، با تمسک به برخی آیات، بر این باورند که از جانب شرع منعی برای کشتار غیرنظامیان دشمن اعم از زنان، کودکان، بیماران، سفرا و غیره وجود ندارد.[93] اگر آنان به زن و مرد و کوچک و بزرگ رحم نمیکنند، مدعی هستند که به سنت سلف و تکلیف الهی عمل میکنند.[94]
سلفیۀ تکفیری، مقابلهبهمثل را دلیل قتل غیرنظامیان ذکر میکنند.[95] آنها با استفاده از آیاتی همچون آیۀ )فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیکمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیکمْ(،[96] آیۀ )وَالَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْی هُمْ ینْتَصِرُونَ وَجَزَاءُ سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِثْلُهَا([97] و آیۀ )وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیرٌ لِلصَّابِرِینَ([98] سعی دارند توجیه عمل خود را قصاص کشتههای خود برشمارند.
پاسخ
لازم است قبل از پرداختن به اشکال، در پاسخ به سلفیۀ جهادی تکفیری مقدمهای بیان شود. خداوند متعال قتل غیرنظامیان و افرادی را که اهلقتال نیستند، تحریم کرده است. خداوند در آیۀ 190 سورۀ بقره میفرماید: )وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یقَاتِلُونَکمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ(؛ و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید؛ ولى از اندازه درنگذرید زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد. این آیه بیانگر نکاتی مهم در مسئلۀ قتال و جهاد است. هنگامی که خداوند اذن جهاد را صادر نمود، قتال را به رعایت نکاتی جدی مشروط دانست که از جملۀ آنها، عدم زیادهروی در کشتار است. در این آیه قیودی ذکر شده است که با عملکرد سلفیۀ تکفیری متفاوت است.
۱. 1. قتال باید «فی سبیل الله» باشد. فی سبیل الله یعنی هم حُسن فاعلی و هم حُسن فعلی داشته باشد. این مطلب بدان معنا است که اسلام هدف از جنگ را احیای کلمۀ الله و ابطال کلمۀ باطل میداند.[99] متأسفانه سلفیۀ تکفیری در عملیات انتحاری خود، نهتنها به دین خدا و مسلمانان هیچ کمکی نکردهاند، بلکه اسلامهراسی را در جوامع بینالمللی و ناامنی را در بین مسلمانان ایجاد کردهاند.
۲. )الَّذِینَ یقَاتِلُونَکمْ( قید دیگری است که در این آیه وجود دارد و در واقع به جنگ با افرادی اشاره دارد که اقدام به تجاوز و جنگ میکنند، نه هر کسی که استعداد و توانایی جنگکردن داشته باشد. از این رو افرادی که قابلیت جنگکردن را ندارند نباید کشته شوند؛ مانند پیرمردان ضعیف، زنان، کودکان، معلولان، مجانین و راهبانِ گوشهگیر.[100] بهعبارتی دیگر با کسی که با تو سرِ جنگ ندارد، اقدام به قتال نکن.[101]
۳. )وَلَا تَعْتَدُوا(. اعتدا بهمعنای «خروج از حد» است و یکی از مصادیق آن، قتل زنان و کودکان است.[102] طبری مینویسد: «مراد از )لَا تَعْتَدُوا(، این است که کودکان، زنان، اهلکتاب و مجوس را که جزیه میدهند، نباید کشت.»[103] آلوسی معتقد است که نباید در هنگام قتال، به سالخوردگان، کودکان و زنان تعرض کرد و با تکیه به روایت ابنعباس معتقد است که نباید بدون دعوت به دین خدا، آغازگر جنگ و قتال بود.[104] صاحب أنوار القرآن که گزیدهای از سه تفسیرِ فتح القدیر شوکانی، ابنکثیر دمشقی و تفسیر المنیر وهبه الزحیلی است، بیان میکند که )وَلَا تَعْتَدُوا( بهمعنای نهی از تجاوز در اثنای جنگ و نهی از قتل زنان و کودکان و پیرمردان غیرمحارب است.[105]
۴. 4. )إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ(. خداوند تجاوزکنندگان از حد و کسانی را که در ریختن خون دیگران زیادهروی میکنند، دوست نمیدارد. همان کسانی که حرام خدا از جمله کشتار زنان و کودکان مشرکان را حلال میشمارند، امروزه نیز خون مسلمانان را حلال میشمارند.
بسیاری از علمای اهلسنت و حتی ابنتیمیه نوشتهاند:
هرگاه پیامبر- لشکر نظامی خود را به جنگ میفرستاد، دستورالعملهایی در قالب سخنرانی برای آنان ارائه میفرمود. از جملۀ این دستورالعملها این بود که به یاران و فرماندهان خود دستور میدادند که در جنگ با دشمنان، مراقب کودکان باشید و آنان را نکشید.[106]
پیامبر اکرم$ هرگاه میشنیدند که در جنگ یا واقعهای کودکی کشته شده است، در اعتراض میفرمودند: «چرا برای برخی افراد، کشتن تا بدین حد عادی شده است که کودکان را بهقتل میرسانند؟ برحذر باشید از کشتن کودکان».[107]
در منابع شیعه و سنی روایات بسیاری وجود دارد که پیامبر اکرم$ از کشتن زنان نهی کردهاند.[108] متأسفانه آمارها نشان میدهد که در عملیات انتحاری، تعداد درخورتوجهی از قربانیان انتحاری، زنان هستند که هیچگونه دخالتی نظامی ندارند. سالمندان، سفرا و دیپلماتها نیز که از نظر قوانین بینالمللی مصونیت دارند، همانند زنان در خلال این عملیاتها کشته میشوند.
بنا بر گزارشهای رسیده از سلف صالح و صحابۀ کرام، مجاهدان واقعی اسلام در اجرای این امر دقیق عمل میکردند. آنها مراقب بودند که اگر با زنی از کافران در حین کارزار مواجه میشدند، شمشیرهای خود را از وی برمیگرداندند.[109]
اما در پاسخ به آیاتی که سلفیۀ تکفیری به آنها تمسک کردهاند[110] باید گفت که خداوند در آیات سهگانه میفرماید که به هر شکل و به هر صورتی که متجاوزان به شما تعدی کردند، شما هم بههمان شکل پاسخ دهید. این مقابلهبهمثل باید مبتنی بر قوانین اسلامی باشد؛ نه اینکه بهصورت دلخواه و با پیروی از دلایل غیرعلمی انجام گیرد.
این آیات در رابطه با مسلمانی است که در حق او ستم و ظلمی صورت گرفته باشد؛ نه کسی که ظالم است و در مواجهه با پاسخ ظلمِ خود از جانب مظلوم و ستمدیده، خود را مستحق قصاص بداند و به این آیات تمسک کند. سلفیۀ تکفیری بدون توجه به اینکه خودِ آنان متجاوز هستند و به حریم مسلمانان تعدی کردهاند، میگویند که اگر غیرنظامیان را بهوسیلۀ عملیات انتحاری قلعوقمع میکنند، بهخاطر این است که جواب بدی را باید با بدی داد[111] و همانگونه که مردم سوریه، عراق و دیگر کشورهای اسلامی به ما حمله میکنند و ما را از بین میبرند، ما نیز طبق آیات سهگانۀ قرآن کریم در پاسخ به این کشتارها زنان و فرزندان مسلمانان را میکشیم.[112]
اگر بر فرض، سلفیۀ تکفیری را مُحِقّ بر قصاص بدانیم و آیات را مطابق با ادعای آنان تصور کنیم، باید اعتراف کرد همانگونه که آنان به شرایط استشهاد ملتزم نیستند، به آیات سهگانه هم پایبند نیستند. خداوند میفرماید که شما حق دارید در برابر تعدیها، قصاص و مقابلهبهمثل کنید؛ ولی این بدان معنا نیست که برای مقابلهبهمثل میتوان به هر شیوهای متوسل شد. شیوههای غیرانسانی و وحشیانهای که سلفیۀ تکفیری بهکار میبرند و یکی از آن شیوهها عملیات انتحاری است، با کدام منطق و قصاص در اسلام، قابلپذیرش است؟
آموزههای اسلامی بر آن بوده که همیشه باید به ظاهر افراد حکم کرد و این حکم، هم در اعتقادات و هم در فقه اهمیت بسزایی دارد. در روایاتی که بخاری از عملکرد پیامبر$ نقل میکند آمده است:
هنگامی که رسول خدا0 در برابر قومی برای جنگ قرار میگرفت، حمله نمیکرد تا آنکه صبح میشد. اگر صدای اذان را از ایشان میشنید، [از جنگ] خودداری میکرد و اگر صدای اذان را نمیشنید، پس از آنکه صبح میشد، حمله میکرد.[113]
نتیجه
با بررسیهای صورتگرفته روشن شد که بهجهت عدمالتزام سلفیۀ جهادی به شرایط و ضوابط استشهاد، عملیاتهایی که آنان در قالب استشهاد انجام میدهند، مشروعیتی ندارند. اگرچه آنها از این عملیاتها با عنوان «استشهاد» یاد میکنند ولی حقیقت این است که «عملیات استشهادی» مورد تحریف قرار گرفته است و نامی که میتوان برای آن برگزید، «عملیات انتحاری» است. توجیهات سلفیۀ جهادی در کشتار زنان و کودکان و تمامی غیرنظامیان، هرگز پذیرفتنی نخواهد بود؛ زیرا تمامی قواعدی که آنها نام میبرند، در مواجهه با دشمنان متجاوز موضوعیت دارد، نه مسلمانان غیرمتجاوز بومی شهرهای اسلامی. از این رو عملیاتهای سلفیۀ جهادی هیچ ارتباطی با اسلام و قوانین جهادی اسلام ندارند و رفتارهای آنان هرگز مورد تأیید اسلام نخواهد بود.
منابع
۱. قرآن کریم.
https://archive.org/details/MujahidBag2
۱. ابن عبدالوهاب، محمد، کشف الشبهات، عربستان: وزارة الشؤون الإسلامیة و الأوقاف و الدعوة و الإرشاد، چاپ اول، 1418ق.
۲. ابنادریس، محمد بن احمد، السرائر، قم: مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ دوم، 1410ق.
۳. ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، دقائق التفسیر، تحقیق: محمد سید الجلیند، دمشق: مؤسسة علوم القرآن، چاپ دوم، 1404ق.
۴. ابنحنبل، احمد بن محمد، مسند الإمام احمد بن حنبل، تحقیق: شعیب الأرنؤوط و عادل مرشد و دیگران، بیجا: مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
۵. ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، بیروت: دار الفکر، 1399ق.
۶. ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
۷. انصاری، ابوحارث، الأصول الجهادیة، بیجا: دار الجبهة، چاپ اول، 1429ق.
۸. ایوب، حسن، الجهاد و الفدائیة في الاسلام، بیروت: دار الندوة الجدیدة، بیروت، 1403ق.
۹. آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعاني؛ في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني، تحقیق: سیدعمران، قاهره: دار الحدیث، 1426ق.
۱۰. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاري، ریاض: دار السلام للنشر و التوزیع، چاپ دوم، 1419ق.
۱۱. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع عن متن الإقناع، بیروت: دار الفکر، 1402ق.
۱۲. بینام، هذه عقیدتنا و منهجنا، سایت آرشیو، لینک:
۱۳. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذي، تحقیق: بشار عواد معروف، بیروت: دار الغرب الإسلامي، 1998م.
۱۴. تکروی، نواف هایل، العملیات الإستشهادیة في المیزان الفققهي، دمشق: دار الفکر، چاپ چهارم، 1423ق.
۱۵. جبیر، هانی بن عبدالله، العملیات الإستشهادیة صورها و أحکامها، ریاض: دار الفضیلة، چاپ اول، 1423ق.
۱۶. جرادی، محمد ولید احمد، الإرهاب في الشریعة و القانون، بیروت: دارالنفائس، چاپ اول، 1429ق.
۱۷. جمعی از نویسندگان، الفتاوی الشرعیة الصادرة عن قطاع الإفتاء و البحوث الشرعیة، کویت: وزارة الأوقاف و الشئون الإسلامیة، چاپ اول، 1429ق.
۱۸. جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة الکویتیة، کویت: وزارة الأوقاف و الشئون الإسلامیة، چاپ پنجم، 1429ق.
۱۹. جمعی از نویسندگان، تساؤلات و شبهات حول مجاهدین و عملیاتهم، سایت آرشیو، لینک:
۲۰. جمعی از نویسندگان، موسوعة الفتاوی الفلسطینیة، قبرس: نشر بیت المقدس للدراسات التوثیقیة، چاپ دوم، 1433ق.
۲۱. جودت یوسف، مسلم، اشکالیة العملیات الإستشهادیة، سایت آرشیو، لینک:
۲۲. حسان، عبدالحکیم، الإنتصار للمجاهدین برد الشبهات المثارة للخروج عن الحکام المرتدین، سایت آرشیو، لینک:https://archive.org/details/MujahidBag2
۲۳. حسینی بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان في تفسیر القرآن، بیروت: دار إحیاء التراث العربي، چاپ اول، 1429ق.
۲۴. حطاب، محمد بن محمد، مواهب الجلیل في شرح مختصر خلیل، بیروت: دار الفکر، چاپ سوم، 1412ق.
۲۵. حقی، احسان، أفغانستان نشأتها و کفاحها، بیروت: دار الفکر، چاپ اول، 2004م.
۲۶. حمود، سامی بن خالد، الأعمال الفدائیة، ریاض: مکتبة الرشد، چاپ اول، 1433ق.
۲۷. خمینی، سیدروحالله، صحیفۀ نور، قم: نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی)، 1368ش.
۲۸. دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن الدارمي، تحقیق: حسین سلیم اسد دارانی، عربستان: دار المغني، چاپ اول، 1412ق.
۲۹. رکابی، صادق عبدعلی، الإنتحار الجماعي، قاهره: مکتبة المدبولي، چاپ اول، 2014م.
۳۰. زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، تحقیق: جمعی از محققان، بیجا: دار الهدایة، بیتا.
۳۱. زهری غمراوی، محمد، السراج الوهاج؛ علی متن المنهاج، بیروت: دار المعرفة، بیتا.
۳۲. سلوم، یوسف ابراهیم، معجم المصطلحات العسکریة، مدینه: مکتبة العبیکان، چاپ اول، 1420ق.
۳۳. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، مترجم: سیدجعفر شهیدی، تهران: نشر علمی و فرهنگی، چاپ بیستوهشتم، 1387ش.
۳۴. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور في التفسیر بالمأثور، تحقیق: عبدالرزاق مهدی، بیروت: دار إحیاء التراث العربي، بیتا.
۳۵. شاکر، محمود، الجهاد في سبیل الله، بیجا: مکتبة العبیکان، چاپ اول، 1419ق.
۳۶. صائغ، انیس، الموسوعة الفلسطینیة، بیروت: هیئت الموسوعة الفسلطینیة، چاپ اول، 1411ق.
۳۷. صنعانى، عبدالرزاق بن همام، المصنف، تحقیق: حبیبالرحمن اعظمى، هندوستان: المجلس العلمي، چاپ دوم، 1403ق.
۳۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان؛ في تفسیر القرآن، تهران: دار الکتب الإسلامیة، بیتا.
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان في تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسة التاریخ العربي، بیتا.
۴۰. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع البیان عن تأویل القرآن، بیروت: دار إحیاء التراث العربي، چاپ اول، بیتا.
۴۱. طرطوسی، ابوبصیر، أعمال تُخرج صاحبها من الملة، سایت آرشیو، لینک:
۴۲. طرطوسی، ابوبصیر، مجموع فتاوی شیخ ابوبصیر طرطوسی، سایت آرشیو، لینک:
۴۳. طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، تحقیق: جمعی از محققان، قم: مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسین، 1407ق.
۴۴. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، قم: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، بیتا.
۴۵. طویان، عبدالعزیز بن صالح، جهود الشیخ محمد الأمین الشنقیطي في تقریر عقیدة السلف، ریاض: مکتبة العبیکان، چاپ اول، 1419ق.
۴۶. عبدالسلام فرج، محمد، الجهاد؛ الفریضة الغائبة، سایت آرشیو، لینک:
۴۷. علاءالدین کاشانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع في ترتیب الشرائع، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1406ق.
۴۸. عماد، عبدالغنی، «المفاهیم و الأفکار و العقائد المحوریة للحرکات الإسلامیة»، کتاب الحرکات الإسلامیة في الوطن العربي، بیروت: مرکز دراسات الوحدة العربیة، چاپ اول، 2013م.
۴۹. عمرانی، یحیی بن سالم، البیان في مذهب الإمام الشافعی، تحقیق: قاسم محمد نوری، جده: دار المنهاج، 1421ق.
۵۰. عییری، یوسف، حقیقة الحرب الصلیبیة الجدیدة، بیجا: بینا، چاپ دوم، 1422ق. سایت آرشیو، لینک: https://archive.org/details/MujahidBag2
۵۱. فتحالله، وسیم، الأربعون الإستشهادیة، سایت آرشیو، لینک:
۵۲. فراء، محمد بن حسین، الأحکام السلطانیة، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1421ق.
۵۳. فرید، احمد، السلفیة؛ قواعد و أصول، قاهره: دارالعقیدة، چاپ اول، 1424ق.
۵۴. فقیه، محمد بن حسین، الکشف المُبدی لِتَمویه أبی الحسن السبکی، تحقیق:صالح بن علی محسن و ابوبکر بن سالم شهال، ریاض: دار الفضیلة، چاپ اول، 1422ق.
۵۵. فلسطینی، ابوالحسن، البُشری المهدیة لمنفذي العملیات الإستشهادیة، سایت آرشیو، لینک:
۵۶. فیروزآبادى، محمد بن یعقوبس، القاموس المحیط، بیروت: مؤسسة الرسالة، چاپ هشتم، 1426ق.
۵۷. قرطبی، محمد بن احمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، قاهره: دار الحدیث، 1425ق.
۵۸. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر الجامع لأحکام القرآن، تحقیق: عماد زکی بارودی و خیری سعید، بیجا: المکتبة التوفیقیة، 2008م.
۵۹. کیخا، علیرضا، مرداب انتحار، قم: سپهر آذین، چاپ اول، 1392ش.
۶۰. مخلص، عبدالرئوف، أنوار القرآن، تربتجام: شیخالإسلام احمد جام، چاپ چهارم، 1388ش.
۶۱. مرتضی، محمد محمود، صناعة التوحش؛ التکفیر و الغرب، بیروت: دار الولاء، چاپ اول، 1437ق.
۶۲. مصباح یزدی، محمدتقی، جنگ و جهاد در قرآن، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی)، چاپ سوم، 1387ش.
۶۳. مقدسی، ابومحمد، الجواب المفید بأن المشارکة في البرلمان و انتخاباته مناقضة للتوحید، سایت آرشیو، لینک: https://archive.org/details/MujahidBag2
۶۴. مقدسی، ابومحمد، حکم المشارکة في انتخابات المجالس التشریعیة في بلاد الکفر الأصلي، سایت آرشیو، لینک: https://archive.org/details/MujahidBag2
۶۵. ملا محمدعلی، امیر، مبانی فقهی عملیات استشهادی؛ از دیدگاه شیعه و اهلسنت، قم: نشر زمزم هدایت، چاپ اول، 1385ش.
۶۶. ملازهی، محمدعمر، تفسیر تبیین الفرقان، بیجا: نشر شیخالاسلام احمد جام، چاپ اول، 1385ش.
۶۷. نفیسی، عبدالله فهد، الإسلام و الخروج علی الحاکم، سایت آرشیو، لینک:
۶۸. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت: دار إحیاء التراث العربي، بیتا.
۶۹. هاشم، محمد یونس، المدارس السلفیة و جدلیة النقل و العقل و المصلحة، مکه: دار زهور المعرفة و البرکة، چاپ اول، 1434ق.
* دانشپژوه مؤسسۀ دارالإعلام لمدرسة أهلالبیت(.
ایمیل: Moghadas_ali@yahoo.com
منابع
[1]. ابنمنظور، محمد، لسان العرب، ج3، ص239؛ زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس، ج8، ص253؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج1، ص292.
[2]. حمود، سامی بن خالد، الأعمال الفدائیة، ص118؛ سلوم، یوسف ابراهیم، معجم المصطلحات العسکریة، ص76.
.[3] جبیر، هانی بن عبدالله، العملیات الإستشهادیة صورها و أحکامها، ص11 تا 12.
[4]. صائغ، انیس، الموسوعة الفلسطینیة، ج3، ص393؛ حمود، سامی بن خالد، الأعمال الفدائیة، ص130.
[5]. حقی، احسان، أفغانستان و نشأتها و کفاحها، ص217.
[6]. حمود، سامی بن خالد، الأعمال الفدائیة، ص132.
[7]. همان، ص137.
[8]. نک: «محمدحسین فهمیده» در سایت ویکیپدیا.
[9]. سوره بقره، آیه 207؛ سوره توبه: آیات 41 و 111؛ سوره انفال، آیه 60؛ سوره حج، آیه 39.
[10]. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج4، ص2299، ح3005؛ ج3، ح1901.
[11]. جرادی، محمد ولید احمد، الإرهاب في الشریعة و القانون، ص277.
[12]. تکروی، نواف هایل، العملیات الإستشهادیة في المیزان الفقهي، ص120 و 121.
[13]. همان، ص119 و 120.
[14]. همان، ص145.
[15]. جمعی از نویسندگان، الفتاوی الشرعیة الصادرة عن قطاع الإفتاء و البحوث الشرعیة، ج17، ص423.
[16]. تکروی، نواف هایل، العملیات الإستشهادیة في المیزان الفقهي، ص123 تا 125.
[17]. خمینی، سیدروح الله، صحیفۀ نور، ج14، ص72 و 73.
[18]. خامنهای، سیدعلی، بیانات در دیدار با جمعی از کارگران و معلمان، لینک:
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3117
[19]. جمعی از نویسندگان، موسوعة الفتاوی الفلسطینیة، ص178.
[20]. ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب؛ زبیدی، محمد بن محمد، تاج العروس؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط. (ذیل مادۀ نحر)
[21]. ملا محمدعلی، امیر، مبانی فقهی عملیات استشهادی، ص194.
[22]. تکروی، نواف هایل، العملیات الإستشهادیة في المیزان الفقهي، ص83.
[23]. سوره مائده، آیه 32.
[24]. سوره بقره، آیه 195.
[25]. تکروی، نواف هایل، العملیات الإستشهادیة في المیزان الفقهي، ص83.
[26]. رکابی، صادق عبدعلی، الإنتحار الجماعي، ص37 تا 383.
[27]. همان، ص504.
[28]. همان، ص403.
[29]. همان، ص593.
[30]. «جنایت هولناک شنبۀ سیاه درفوعه وکفریا»، سایت تسنیم، 1 اردیبهشت 1396، لینک:
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/02/01/1384295/جنایت-هولناک-شنبه-سیاه-درفوعه-وکفریا
[31]. بهعنوان نمونه میتوان به ترور شهیدان محراب: آیتالله مدنی)، آیتالله صدوقی)، آیتالله دستغیب)، آیتالله اشرفی اصفهانی) و آیتالله هاشمینژاد) اشاره کرد. نک: https://www.mojahedin.org.
[32]. کیخا، علیرضا، مرداب انتحار، ص126.
[33]. نک: «حملات انتحاری در ایران» در سایت ویکیپدیا.
[34]. کسی که اقدام به عملیات انتحاری میکند.
[35]. همان.
[36]. همان.
[37]. همان.
[38]. همان.
[39]. رکابی، صادق عبدعلی، الإنتحار الجماعي، ص689.
[40]. ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج2، ص95.
[41]. عن النبی- قال: «خیر الناس قرنی، ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم، ثم یجیء أقوام تسبق شهادة أحدهم یمینه، و یمینه شهادته»؛ بهترین مردم، مردم قرن من هستند؛ سپس کسانی که پس از آنان میآیند؛ سپس کسانی که پس از آنان میآیند؛ سپس مردم دیگری پس از آنان میآیند که شهادتشان از قسمشان پیشی میگیرد و قسمشان بر شهادتشان. (بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاري، ح2652؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ح2533؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذي، ح2221).
[42]. فرید، احمد، السلفیة، ص7.
[43]. همان.
[44]. عماد، عبدالغنی، «المفاهیم و الأفکار و العقائد المحوریة للحرکات الاسلامیة»، کتاب الحرکات الإسلامیة في الوطن العربي، ج1، ص98؛ مرتضی، محمد محمود، صناعة التوحش؛ التکفیر و الغرب، ص25.
[45]. سلفیۀ جهادی علاوه بر تأثیرپذیری از افکار وهابیت، در مسألۀ حاکمیت تحتتأثیر افکار سیدقطب نیز قرار گرفتند.
[46]. مرتضی، محمد محمود، صناعة التوحش؛ التکفیر و الغرب، ص25.
[47]. عماد، عبدالغنی، «المفاهیم و الأفکار و العقائد المحوریة للحرکات الإسلامیة»، کتاب الحرکات الإسلامیة في الوطن العربي، ج1، ص9.
[48]. هاشم، محمد یونس، المدارس السلفیة و جدلیة النقل و العقل و المصلحة، ص357.
[49]. انصاری، ابوحارث، الأصول الجهادیة، ص47.
[50]. طویان، عبدالعزیز بن صالح، جهود الشیخ محمد الأمین الشنقیطي في تقریر عقیدة السلف. (در کل کتاب، این موضوع بهچشم میخورد.)
[51]. ملا محمدعلی، امیر، مبانی فقهی عملیات استشهادی، ص93 تا 95.
[52]. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع عن متن الإقناع، ج3، ص41.
[53]. نفیسی، عبدالله فهد، الإسلام و الخروج علی الحاکم، ص2؛ حسان، عبدالحکیم، الإنتصار للمجاهدین برد الشبهات المثارة للخروج عن الحکام المرتدین، ص100.
[54]. گروههای القاعده و داعش بدون دریافت هیچگونه مجوز معتبری به کشورهای مسلمان از جمله عراق و سوریه حمله کردند.
[55]. زهری غمراوی، محمد، السراج الوهاج، ج1، ص516.
[56]. فراء، محمد بن حسین، الأحکام السلطانیة، ج1، ص19.
[57]. همان.
[58]. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج2، ص61.
[59]. جمعی از نویسندگان، موسوعة الفتاوی الفلسطینیة، ص193؛ ایوب، حسن، الجهاد و الفدائیة في الإسلام، ص122.
[60]. طرطوسی، ابوبصیر، مجموع فتاوی شیخ ابوبصیر طرطوسی، ص10.
[61]. جودت یوسف، مسلم، اشکالیة العملیات الإستشهادیة، ص2.
[62]. فلسطینی، ابوالحسن، البُشری المهدیة لمنفذي العملیات الإستشهادیة، ص88؛ شاکر، محمود، الجهاد في سبیل الله، ص131.
[63]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاري، ح6872، به توبیخ اسامة بن زید از جانب رسول خدا$ اشاره دارد. مردی کلمۀ توحید را بر زبان جاری کرد؛ ولی اسامه بهصرف نیت خوب، وی را کشت.
[64]. مصباح یزدی، محمدتقی، جنگ و جهاد در قرآن، ص124.
[65]. فقیه، محمد بن حسین، الکشف المُبدی لِتَمویه أبی الحسن السُبکی، ج1، ص310.
[66]. مصباح یزدی، محمدتقی، جنگ و جهاد در قرآن، ص124.
[67]. http://www.masjed.ir/fa/newsagen.
[68]. سوره نساء، آیه 101.
[69]. عبدالسلام فرج، محمد، الجهاد، ص5.
[70]. طرطوسی، ابوبصیر، أعمال تخرج صاحبها من الملة، ص224؛ ابن عبدالوهاب، محمد، کشف الشبهات، ص33.
[71]. مقدِسی، ابومحمد، حکم المشارکة في انتخابات المجالس التشریعیة في بلاد الکفر الاصلي، ص2.
[72]. مقدِسی، ابومحمد، الجواب المفید بأن المشارکة في البرلمان و انتخاباته مناقضة للتوحید، ص5.
[73]. عبدالسلام فرج، محمد، الجهاد، ص9.
[74]. سوره نساء، آیه 94.
[75]. به جنگهایی اطلاق میشود که خود پیامبر$ در آنها حضور نداشتهاند.
[76]. قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر الجامع لأحکام القرآن، ج5، ص255؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان في تفسیر القرآن، ج3، ص98؛ حسینی بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان في تفسیر القرآن، ج3، ص122.
[77]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاري، ح6872.
[78]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاري، ح6872.
[79]. سوره بقره، آیه 217.
[80]. سوره مائده، آیه 72.
[81]. سوره نساء، آیه 151.
[82]. سوره توبه، آیات 64 تا 66.
[83]. سوره توبه، آیه 74.
[84]. عملیات فدائی به عملیاتی گفته میشود که شخص، جان خود را بهخاطر نجات جان، مال، دین یا وطن خویش و دیگران فدا میکند.
[85]. ملازهی، محمدعمر، تفسیر تبیین الفرقان، ج7، ص365.
[86]. قرطبی، محمد بن احمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج1، ص253؛ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج1، ص716؛ عمرانی، یحیی بن سالم، البیان في مذهب الإمام الشافعی، ج2، ص86؛ حطاب، محمد بن محمد، مواهب الجلیل في شرح مختصر خلیل، ج2، ص208.
[87]. قرطبی، محمد بن احمد، بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، ج1، ص253؛ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج1، ص716؛ عمرانی، یحیی بن سالم، البیان في مذهب الإمام الشافعی، ج2، ص86؛ حطاب، محمد بن محمد، مواهب الجلیل في شرح مختصر خلیل، ج2، ص208.
[88]. بینام، هذه عقیدتنا و منهجنا، ص1.
[89]. همان، ص1 و 2.
[90]. علاءالدین کاشانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنائع في ترتیب الشرائع، ج7، ص141؛ حطاب، محمد بن محمد، مواهب الجلیل في شرح مختصر خلیل، ج6، ص314؛ ابنادریس، محمد بن احمد، السرائر، ج3، ص508؛ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج2، ص12.
[91]. تترُّس بهمعنای کسی را سپر قراردادن است.
[92]. جمعی از نویسندگان، الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج16، ص162.
[93]. عییری، یوسف، حقیقة الحرب الصلیبیة الجدیدة، ص8 و 9.
[94]. جمعی از نویسندگان، تساؤلات و شبهات حول مجاهدین و عملیاتهم، ص3 و 4.
[95]. عییری، یوسف، حقیقة الحرب الصلیبیة الجدیدة، ص8 و 9.
[96]. سوره بقره، آیه 194: «پس هر کس بر شما تعدى کرد، همانگونه که بر شما تعدى کرده است بر او تعدى کنید».
[97]. سوره شورا، آیه 40: «و کسانى که چون بر ایشان ستم رسد، یارى مىجویند و جزاى بدى مانند آن بدى است».
[98]. سوره نحل، آیه 126: «و اگر عقوبت کردید، همانگونه که مورد عقوبت قرارگرفتهاید متجاوز را به عقوبت رسانید و اگر صبر کنید البته آن براى شکیبایان بهتر است».
[99]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، حکمت373؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج2، ص61.
[100]. ملازهی، محمدعمر، تفسیر تبیین الفرقان، ج4، ص165.
[101]. طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع البیان عن تأویل القرآن، ج2، ص227.
[102]. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج2، ص61 و 62.
[103]. سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، الدر المنثور في التفسیر بالمأثور، ج1، ص458؛ طبری، محمد بن جریر، تفسیر جامع البیان عن تأویل القرآن، ج2، ص229.
[104]. آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعاني؛ في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني، ج2، ص648.
[105]. مخلص، عبدالرئوف، تفسیر أنوار القرآن، ج1، ص222.
[106]. ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، دقائق التفسیر، ج2، ص37 و 38؛ ابنحنبل، احمد بن محمد، مسند الإمام احمد بن حنبل، ج30، ص23؛ صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج5، ص218؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذي، ج3، ص75.
[107]. دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، سنن الدارمي، ج3، ص1601
[108]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاري، ح3014؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ح1744؛ فتحالله، وسیم، الأربعون الإستشهادیة، ج1، ص16.
[109]. ملازهی، محمدعمر، تفسیر تبیین الفرقان، ج4، ص165.
[110]. سوره بقره، آیه 194: )فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیکمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیکمْ(؛ سوره شورا، آیه 40: )وَالَّذِینَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْی هُمْ ینْتَصِرُونَ وَجَزَاءُ سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِثْلُهَا(؛ سوره نحل، آیه 126: )وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیرٌ لِلصَّابِرِینَ(.
[111]. به آیۀ 40 سورۀ شورا اشاره دارد.
[112]. عییری، یوسف، حقیقة الحرب الصلیبیة الجدیدة، ص8 و 9.
[113]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاري، ح2943.
منبع: مجله علمی ترویجی، سراج منیر، شماره 23
|