برخی واژگان قرانی گاهی در معنای ظاهری دلالت دارد و گاهی در معنای باطنی. لذا اگر در فهم معنای آیات غفلت شود و صرفا ظواهر آیات مد نظر باشد باید آیه وَ مَنْ كانَ في هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبيلاً به صورت انحرافی تفسیر کنیم و معتقد باشیم که نابینایان در دنیا در قیامت نیز نابینایند.
گروهی از سلفی ها با توجه به آیه انک لا تسمع الموتی و آیاتی از این قبیل به ظاهر آیه تمسک کرده و حکم به ناشنوایی اموات کرده اند. . بن باز از علمای وهابی مستند به آّیه مذکور مدعی شده است که مردگان شنوایی ندارند.[1]
این در حالی است که به اذعان اکثر مفسرین در این دسته آیات تشبیه به کار رفته است. منشا این برداشت از سوی وهابیت این است که آنان صرفا معنای ظاهری کلمات قران توجه کرده اند و از فهم زبان قران غافل شده اند. کلمات قران را نمی توان بدون توجه به محکمات قرانی، سیاق آیات و بررسی دیگر آیات، به خوبی فهم کرد. لذا برخی واژگان قرانی گاهی در معنای ظاهری دلالت دارد و گاهی در معنای باطنی. لذا اگر در فهم معنای آیات غفلت شود و صرفا ظواهر آیات مد نظر باشد باید آیه وَ مَنْ كانَ في هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبيلاً [1] صورت انحرافی تفسیر کنیم و معتقد باشیم که نابینایان در دنیا در قیامت نیز نابینایند.
بسیاری از مفسرین تشبیه در آیه انک لا تسمع الموتی پذیرفته و موتی را به معنای کافر و مقصود از سماع را به هدایت تعبیر کردهاند. کسانی که تشبیه در آیه را پذیرفتهاند نیز معمولا معتقد به سماع موتی هستند. ازجمله مفسرین مذکور میتوان از این افراد نام برد: فخر رازی[2]، قرطبی[3]، ابنکثیر.[4] ابنعباس:[5] سمعانی:[6] بغوی:[7] زمخشری:[8] ابنجوزی:[9] نسفی:[10] واحدی:[11] سیوطی:[12] ابنتیمیه[13]خازن:[14] قشیری:[15] ابنزمنین:[16] بقاعی:[17] یحیی بن سلام:[18]و از معاصرین نیز هرری شافعی:[19] زحیلی:[20] جزائری:[21] ابنیاسین:[22] آل غازی:[23] طنطاوی:[24]لجنه علماء مصر:[25] نخبگان اساتید تفسیر سعودی:[26]
محمد امین شنقیطی با آوردن آیات ﴿وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ﴾[27] و ﴿إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرینَ﴾[28] موتی را در این آیات مجازی دانسته و قائل به سماع اموات است.[29]بنابراین فهم وهابیت غیر ازنظر مشهور است که حتی نزد برخی سلفیها نیز جایگاهی ندارد.
ضمن اینکه با بررسی آیات صدر و ذیل می توان این مطلب را اثبات کرد. اگر مراد از سماع و موتی معنای ظاهری شان باشد دیگر این ترجمه برای آیات بعدی کارایی ندارد. چرا که می فرماید: النمل : 80 إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ النمل : 81 وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ
و نيز نمىتوانى كوران را از گمراهيشان برهانى؛ تو فقط ميتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند!
اگر مراد از عمی (کور) همان معنای ظاهری باشد اساسا برداشت باطلی است. ضمن اینکه واژه تسمع نیز به معنای باطنی که هدایت است قصد شده است. چرا که معنا ندارد قران بفرماید: نمی شنوند مگر کسانیکه که به آیات ما ایمان دارند. چرا که کفار هم صدای پیامبر (ص) را می شنیدند.
دوم اینکه واژه موتی در آیاتی از قرآن به معنای کافر قصد شده است.
آیه اول: إِنَّما يَسْتَجيبُ الَّذينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ إِنَّما يَسْتَجيبُ الَّذينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ (الأنعام، آیه36) تنها كسانى (دعوت تو را) مىپذيرند كه گوش شنوا دارند؛ امّا مردگان (و آنها كه روح انسانى را از دست دادهاند، ايمان نمىآورند؛ و) خدا آنها را (در قيامت) برمىانگيزد؛ سپس به سوى او، بازمىگردند
چرا که سنخیت جمله «یستجیت...» وصف مؤمنین است و جملهای که در مقابل آن قرار گرفته یعنی «الموتی....» نیز مقابل این سنخ خطاب باید قرار بگیرد، و مراد از آن، کفاری هستند که گوششان بدهکار سخنان هدایتگرانه پیامبر (ص) نیست. اما موید این ادعا که خطاب جمله پیرو در مورد کفار است آیه قبل می باشد که می فرماید : الأنعام : 35 وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلينَ
آیه دوم: يس : 70 لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرينَ
آیه سوم: الأنعام : 122 أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
آیه سوم: فاطر : 22 وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي االْقُبُورِ
بنابراین حمل ظواهر همه آیات به معنای ظاهری شان گمراهی آشکاری است که جز انحراف در دین ثمره دیگری ندارد. لذا آیه انک لا تسمع الموتی به معنای عدم شنوایی اموات نیست.
[1] الإسراء : 72
[1]. بن باز، فتاوى نور على الدرب، ج14،ص157.
[2]. فخر الدين رازي،مفاتيح الغيب،ج24،ص571.
[3]. قرطبي،محمّد، الجامع لأحكام القرآن،ج13،ص232.
[4]. ابن کثیر، تفسير ابنكثير، (6/ 210)
[5] تنوير المقباس من تفسير ابنعباس (ص321)،
[6]. سمعانی، منصور، تفسیر القرآن،ج4، ص112.
[7]. بغوی، معالم التنزيل في تفسير القرآن،ج3،ص513.
[8].نک. زمخشري،محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل،ج3،ص383.
[9]. ابنالجوزي،أبوالفرج،زاد المسير في علم التفسير،ج3،ص369.
[10]. نسفی، ابوالبرکات، تفسير النسفي، (2/ 621)
[11] واحدي،علي، الوجيز، ص809.
[12]. سیوطی،عبد الرحمن،الدر المنثور في التفسير بالمأثور (6/ 376)،
[13] ابنتيمية، أحمد،المستدرك على مجموع الفتاوى ج1 ص94
[14]. خازن، علی، تفسير الخازن، (3/ 352)،
[15] لطائف الإشارات = تفسير القشيري (3/ 50)،
[16]. ابنزمنین المالکی،أبو عبد الله محمد تفسير القرآن العزيز لابنأبي زمنين (3/ 311)،
[17]. بقاعی،إبراهيم،نظم الدرر في تناسب الآيات والسور (14/ 214)،
[18] يحيى بن سلام بن أبي ثعلبة،تفسير يحيى بن سلام (2/ 564)،
[19] هرری شافعی، محمد امین،تفسير حدائق الروح والريحان، (21/ 50)،
[20] الزحيلي،دوهبة بن مصطفى،التفسير الوسيط للزحيلي ج2،ص 1891
همچنین التفسير المنير للزحيلي (20/ 27)
[21] جزائري،جابر بن موسي،أيسر التفاسير للجزائري (4/ 43)،
[22] أ. د. حكمت بن بشير بن ياسين،الصحيح المسبور من التفسير بالمأثور (4/ 35)،
[23] آل غازي،عبد القادر بن ملّا حويش، بيان المعاني (2/ 341)،
[24] طنطاوي،محمد،التفسير الوسيط لطنطاوي (10/ 357)
[25] لجنة من علماء الأزهر،المنتخب في تفسير القرآن الكريم (ص: 572)،
[26] نخبة من أساتذة التفسير،التفسير الميسر (1/ 384)،
[27]. فاطر: 22.
[28]. نمل:80.
[29]. شنقیطی، أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن،ج6،ص128.
با توجه به آیه انک لا تسمع الموتی آیا مردگان قدرت شنوایی ندارند؟
گروهی از سلفی ها با توجه به آیه انک لا تسمع الموتی و آیاتی از این قبیل به ظاهر آیه تمسک کرده و حکم به ناشنوایی اموات کرده اند. . بن باز از علمای وهابی مستند به آّیه مذکور مدعی شده است که مردگان شنوایی ندارند.[1]
این در حالی است که به اذعان اکثر مفسرین در این دسته آیات تشبیه به کار رفته است. منشا این برداشت از سوی وهابیت این است که آنان صرفا معنای ظاهری کلمات قران توجه کرده اند و از فهم زبان قران غافل شده اند. کلمات قران را نمی توان بدون توجه به محکمات قرانی، سیاق آیات و بررسی دیگر آیات، به خوبی فهم کرد. لذا برخی واژگان قرانی گاهی در معنای ظاهری دلالت دارد و گاهی در معنای باطنی. لذا اگر در فهم معنای آیات غفلت شود و صرفا ظواهر آیات مد نظر باشد باید آیه وَ مَنْ كانَ في هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبيلاً [1] صورت انحرافی تفسیر کنیم و معتقد باشیم که نابینایان در دنیا در قیامت نیز نابینایند.
بسیاری از مفسرین تشبیه در آیه انک لا تسمع الموتی پذیرفته و موتی را به معنای کافر و مقصود از سماع را به هدایت تعبیر کردهاند. کسانی که تشبیه در آیه را پذیرفتهاند نیز معمولا معتقد به سماع موتی هستند. ازجمله مفسرین مذکور میتوان از این افراد نام برد: فخر رازی[2]، قرطبی[3]، ابنکثیر.[4] ابنعباس:[5] سمعانی:[6] بغوی:[7] زمخشری:[8] ابنجوزی:[9] نسفی:[10] واحدی:[11] سیوطی:[12] ابنتیمیه[13]خازن:[14] قشیری:[15] ابنزمنین:[16] بقاعی:[17] یحیی بن سلام:[18]و از معاصرین نیز هرری شافعی:[19] زحیلی:[20] جزائری:[21] ابنیاسین:[22] آل غازی:[23] طنطاوی:[24]لجنه علماء مصر:[25] نخبگان اساتید تفسیر سعودی:[26]
محمد امین شنقیطی با آوردن آیات ﴿وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ﴾[27] و ﴿إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرینَ﴾[28] موتی را در این آیات مجازی دانسته و قائل به سماع اموات است.[29]بنابراین فهم وهابیت غیر ازنظر مشهور است که حتی نزد برخی سلفیها نیز جایگاهی ندارد.
ضمن اینکه با بررسی آیات صدر و ذیل می توان این مطلب را اثبات کرد. اگر مراد از سماع و موتی معنای ظاهری شان باشد دیگر این ترجمه برای آیات بعدی کارایی ندارد. چرا که می فرماید: النمل : 80 إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ النمل : 81 وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ
و نيز نمىتوانى كوران را از گمراهيشان برهانى؛ تو فقط ميتوانى سخن خود را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند!
اگر مراد از عمی (کور) همان معنای ظاهری باشد اساسا برداشت باطلی است. ضمن اینکه واژه تسمع نیز به معنای باطنی که هدایت است قصد شده است. چرا که معنا ندارد قران بفرماید: نمی شنوند مگر کسانیکه که به آیات ما ایمان دارند. چرا که کفار هم صدای پیامبر (ص) را می شنیدند.
دوم اینکه واژه موتی در آیاتی از قرآن به معنای کافر قصد شده است.
آیه اول: إِنَّما يَسْتَجيبُ الَّذينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ إِنَّما يَسْتَجيبُ الَّذينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ (الأنعام، آیه36) تنها كسانى (دعوت تو را) مىپذيرند كه گوش شنوا دارند؛ امّا مردگان (و آنها كه روح انسانى را از دست دادهاند، ايمان نمىآورند؛ و) خدا آنها را (در قيامت) برمىانگيزد؛ سپس به سوى او، بازمىگردند
چرا که سنخیت جمله «یستجیت...» وصف مؤمنین است و جملهای که در مقابل آن قرار گرفته یعنی «الموتی....» نیز مقابل این سنخ خطاب باید قرار بگیرد، و مراد از آن، کفاری هستند که گوششان بدهکار سخنان هدایتگرانه پیامبر (ص) نیست. اما موید این ادعا که خطاب جمله پیرو در مورد کفار است آیه قبل می باشد که می فرماید : الأنعام : 35 وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلينَ
آیه دوم: يس : 70 لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرينَ
آیه سوم: الأنعام : 122 أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ
آیه سوم: فاطر : 22 وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي االْقُبُورِ
بنابراین حمل ظواهر همه آیات به معنای ظاهری شان گمراهی آشکاری است که جز انحراف در دین ثمره دیگری ندارد. لذا آیه انک لا تسمع الموتی به معنای عدم شنوایی اموات نیست.
[1]. بن باز، فتاوى نور على الدرب، ج14،ص157.
[2]. فخر الدين رازي،مفاتيح الغيب،ج24،ص571.
[3]. قرطبي،محمّد، الجامع لأحكام القرآن،ج13،ص232.
[4]. ابن کثیر، تفسير ابنكثير، (6/ 210)
[5] تنوير المقباس من تفسير ابنعباس (ص321)،
[6]. سمعانی، منصور، تفسیر القرآن،ج4، ص112.
[7]. بغوی، معالم التنزيل في تفسير القرآن،ج3،ص513.
[8].نک. زمخشري،محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل،ج3،ص383.
[9]. ابنالجوزي،أبوالفرج،زاد المسير في علم التفسير،ج3،ص369.
[10]. نسفی، ابوالبرکات، تفسير النسفي، (2/ 621)
[11] واحدي،علي، الوجيز، ص809.
[12]. سیوطی،عبد الرحمن،الدر المنثور في التفسير بالمأثور (6/ 376)،
[13] ابنتيمية، أحمد،المستدرك على مجموع الفتاوى ج1 ص94
[14]. خازن، علی، تفسير الخازن، (3/ 352)،
[15] لطائف الإشارات = تفسير القشيري (3/ 50)،
[16]. ابنزمنین المالکی،أبو عبد الله محمد تفسير القرآن العزيز لابنأبي زمنين (3/ 311)،
[17]. بقاعی،إبراهيم،نظم الدرر في تناسب الآيات والسور (14/ 214)،
[18] يحيى بن سلام بن أبي ثعلبة،تفسير يحيى بن سلام (2/ 564)،
[19] هرری شافعی، محمد امین،تفسير حدائق الروح والريحان، (21/ 50)،
[20] الزحيلي،دوهبة بن مصطفى،التفسير الوسيط للزحيلي ج2،ص 1891
همچنین التفسير المنير للزحيلي (20/ 27)
[21] جزائري،جابر بن موسي،أيسر التفاسير للجزائري (4/ 43)،
[22] أ. د. حكمت بن بشير بن ياسين،الصحيح المسبور من التفسير بالمأثور (4/ 35)،
[23] آل غازي،عبد القادر بن ملّا حويش، بيان المعاني (2/ 341)،
[24] طنطاوي،محمد،التفسير الوسيط لطنطاوي (10/ 357)
[25] لجنة من علماء الأزهر،المنتخب في تفسير القرآن الكريم (ص: 572)،
[26] نخبة من أساتذة التفسير،التفسير الميسر (1/ 384)،
[27]. فاطر: 22.
[28]. نمل:80.
[29]. شنقیطی، أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن،ج6،ص128.
|