بعضی از آيات مانند )ومَن يُسلِم وَجهَهُ اِلَي اللهِ وهُوَ مُحسِنٌ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروةِ الوُثقي صرف اسلام، سبب تمسک به عروه الوثقی معرفی شده و از كفرِ به طاغوت سخنی به میان نیامده است. در برخی دیگر از آیات مانند: )ولَقَد بَعَثنا في كُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ واجتَنِبُوا الطّغوت نیز، ايمان به خدا پيش از كفر به طاغوت آمده است.
مقدمه: اولا کفر به طاغوت برخلاف دیدگاه تکفیری ها به معنای تکفیر کردن طاغوت نیست بلکه به معنای دوری جستن از طاغوت است. اما پاسخ:
اول: بر خلاف تصور سلفیهای تکفیری، به صرف مقدمشدن «کفر به طاغوت» بر «ایمان به خدا» در آیه یادشده، نمیتوان نتیجه گرفت که اگر مسلمانی به طاغوت کفر نورزد، از اسلام خارج شده است. همانطور که در بعضی از آيات مانند )ومَن يُسلِم وَجهَهُ اِلَي اللهِ وهُوَ مُحسِنٌ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروةِ الوُثقي(،[1] صرف اسلام، سبب تمسک به عروه الوثقی معرفی شده و از كفرِ به طاغوت سخنی به میان نیامده است. در برخی دیگر از آیات مانند: )ولَقَد بَعَثنا في كُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ واجتَنِبُوا الطّغوت([2] نیز، ايمان به خدا پيش از كفر به طاغوت آمده است. همین برداشت را مفسرین ازجمله صاحب تفسیر المیزان، نیز داشتهاند. در این تفسیر علت تقدم کفر به طاغوت بر ایمان به خدا چنین بیان شده است:
تمسک شامل یک «ترک» و يک «گرفتن» است، پس تمسک به «عروةالوثقى» زمانی محقق میشود که انسان توجه به غیر خدا را ترک کند و فقط عروة الوثقى را بگیرد. ازاینرو خداوند ابتدا كفر به طاغوت را ذكر كرد که همان ترک طاغوت است، سپس ايمان را ذکر کرد، که همان گرفتن عروة الوثقی است، تا فعل شرط مطابق با جزاى آن باشد.[3]
دوم: باید توجه داشت که ایمان در آیه 256 بقره، بهمعنای اسلام نیست. همانگونه که در آیه )قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ ... ([4] بین ایمان و اسلام فرق گذاشته شده و ایمان، مرتبهای بالاتر از اسلام معرفی شده است. چنانکه ابنشهاب زهری در ذیل این آیه میگوید: منظور از اسلام، شهادتین و منظور از ایمان، عمل است.[5] شعیب الأرنؤوط از علمای سلفی در توضیح کلام زهری مینویسد: «إن الإِسلام، الكلمة، أي: النطق بالشهادتين، والايمان: العمل به من الاعتقاد والعمل بالجوارح؛ مراد از کلمه- در تعریف اسلام – جاریکردن شهادتین بر زبان است و مراد از ایمان، عمل به شهادتین است که اعم از اعتقاد قلبی و عمل به جوارح میباشد».[6] طبری نیز در تفسیر خود از بین اقوال مختلف، نظر زُهری را برگزیده و اسلام ظاهری را از آیه برداشت کرده است.[7]
از تفکیک بین ایمان و اسلام در آیه فوق روشن میشود که امکان دارد کسی مسلمان باشد اما به ایمان - که بالاتر از اسلام است - نرسیده باشد، بر این اساس در بحث ارتباط بین کفر به طاغوت و ایمان به خدا نیز میتوان گفت: کسی که کفر به طاغوت نداشته باشد، هر چند خود را از بالاترین درجه ایمان محروم کرده اما از دایره اسلام بیرون نیست.
سوم: ادعای سلفیه تکفیری در اینکه برخی از افعال مانند ندای اموات، دموکراسی و تبعیت از قوانین وضعی و حکام، مصداق طاغوت و عبادت غیرالله است، یک ادعای نادرست است. چراکه طبق بیان علمای اسلام، یکی از ارکان تعریف عبادت، اعتقاد به اله یا رب بودن کسی است که در برابر او خضوع یا تبعیت انجام میشود، درحالیکه در اعمال مذکور، چنین نیت و اعتقادی وجود ندارد، پس نمیتوان آن را عبادت یا طاغوت دانست.[8] همچنین نمیتوان هر نوع دموکراسی و پارلمان را از مصادیق طاغوت دانست؛ زیرا در بسیاری از کشورهای اسلامی، پارلمان با در نظر گرفتن ضوابط شرعی، اقدام به تصویب قانون میکند و همانند پارلمانهای غربی، نظرات شخصی خود را بر شریعت اسلامی ترجیح نمیدهند. بر فرض تخطّی از ضوابط شرعی در برخی از پارلمانهای کشورهای اسلامی نیز اگرچه آنان مصداق طاغوت خواهند بود؛ اما مادامی که به شهادتین اقرار داشته باشند تکفیر نمیشوند.[9]
پی نوشت:
[1] . لقمان: 22.
[2] . نحل: 36.
[3] . طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج2، ص526.
[4] . حجرات: 14.
[5] . ابوداود، سنن أبیداود، ج7، ص72.
[6] . همان.
[7] . طبری، جامع البيان فى تفسير القرآن، ج26، ص90.
[8] . با استناد به قرآن و سنت نبوی و سیره صحابه روشن میشود که توجه به گنبد و بارگاه و توسل به دعای اولیای الهی مصداق طاغوت نبوده و بلکه دارای آثار سازنده است؛ زیرا مسلمانانی که با تأسّی به سلف صالح، به قبور اولیای الهی توجه میکنند و به دعای آنان متوسل میشوند. آنان را بندگان نیازمند به خدا اما دارای قرب و منزلتی میدانند که اگر نزد خدا دعا کنند دعای آنان به اجابت نزدیکتر است. (نک: سبحانی، جعفر، درسنامه نقد وهابیت، ص106-88).
[9] . نک: کتابچه «دموکراسی» از همین مجموعه.
|