انتشار افكار و اعتقادات انحرافی ابنتيميه در جامعه اسلامی از دیر باز مورد انتقاد و اعتراض گسترده اندیشوران مسلمان بوده و این امر باعث شده تا تعداد زیادی از شخصیّتهای بزرگ اهلسنّت از دوران حیات وی تا به امروز، همواره به نقد اندیشههای او بپردازند و مسلمانان را از این فتنه شوم آگاه سازند.
نويسنده : محسن افضل آبادی
انتشار افكار و اعتقادات انحرافی ابنتيميه در جامعه اسلامی از دیر باز مورد انتقاد و اعتراض گسترده اندیشوران مسلمان بوده و این امر باعث شده تا تعداد زیادی از شخصیّتهای بزرگ اهلسنّت از دوران حیات وی تا به امروز، همواره به نقد اندیشههای او بپردازند و مسلمانان را از این فتنه شوم آگاه سازند. در این نوشتار دیدگاه عالمان و صاحبنظران حنفی درباره این شخصیت بررسی میشود.
از جمله تهديدهای جدی برای اسلام، تفسیر به رأیهایی است که با موازین و مبانی متقن قرآن و سنّت مطابقت نداشته و همواره اعتقادات مسلمانان را دچار مشکل کرده است. یکی از کسانیکه با این نوع نگرش زمینة تبلیغات دشمنان را بر ضدّ امت اسلامی فراهم ساخته است، احمد بنعبدالحلیم (661ـ 728ق) معروف به ابنتیمه است. برداشتهای متفاوت وی از موضوعاتی همچون توحید، شرک، زیارت، جهاد و... باعث شده پیروان وی امروزه با قرائتی تنگنظرانه و خشن از دین، کژاندیشانه در آتش تفرقه بدمند و اختلاف میان مذاهب اسلامی را تشدید کنند. لذا ضروری است چهره واقعی این شخصیت از دیدگاه مذاهب اسلامی بررسی گردد تا صحت و سقم ادعاهای مربوط به «شیخ الاسلام وهابیت» بیشتر نمایان شود.
دیدگاه عالمان حنفی
با مطرح شدن آرای ابنتیمیه در جامعه اسلامی، صاحبنظران حنفی مانند دیگر عالمان بیدار مسلمان، از زمان حیات وی تا به امروز به تبیین و نقد اندیشههای او پرداختهاند که به برخی از این شخصیتها اشاره میشود.
1. شمس الدین أبوالعباس احمد بنابراهیم سَرُوجی حنفی
سروجی[1] از اولین اندیشمندان حنفی مذهبی است که در زمان حیات ابنتیمیه به نقد افکار التقاطی وی پرداخت و مقالاتی را در این زمینه منتشر ساخت. ابنحجر عسقلانی، سروجی را از جمله اندیشمندانی دانسته که منصفانه و مؤدّبانه به نقد دیدگاههای ابنتیمیه پرداخته است، وی در اینباره نوشته است: « از نوشته های او رد بر ابن تیمیه است که انصاف و ادب را رعایت کرده است».[2]
ابنتغری بردی نیز با اشاره به تخصّص و تبحّر سروجی در علوم مختلف، با اشاره به اعتراضات سروجی به ابنتیمیه مینویسد: «او در علوم مختلف جزء نخبگان بود و اعتراضاتی بر ابن تیمیه نسبت به علم کلام داشت».[3]
سروجی در مورد زیارت قبر شریف نبوی، بر خلاف اعتقاد ابنتیمیه مینویسد:
هنگامیکه حاجیان مراسم حج را به پایان رساندند و از مکه برگشتند، باید متوجه شهر پاک رسول الله(ص) و زیارت قبر شریف آن حضرت شوند؛ زیرا زیارت قبر پیامبر(ص)از پیروزمندانهترین تلاشهاست.[4]
2. أحمد بنعثمان ترکماني جوزجاني حنفي[5]
ابنترکمانی که یکی از چهرههای شاخص و به نام احناف است، با تشخیص بهموقع انحرافات اعتقادی ابنتیمیه، به منظور روشنسازی افکار عمومی نسبت به تفکرات التقاطی وی کتابی با عنوان الأبحاث الجلیّة في الرّد علی ابنتیمیة در نقد و ردّ ابن تیمیه نگاشته است.[6]
شوکانی نحوه انتقادات حنفی درباره ادعاهای ابن تیمیه مینویسد:
از علاءالدین حنفی درباره سخنان ابنتیمیه که منفرد به آن بوده، سؤال میشد و او جواب میداد که در آنها خطا و اشتباه کرده است. قلب او از ابنتیمیه متنفر بود، تا اینکه بر این امر استحکام یافت. لذا تصریح به بدعتگذاری او نمود و سپس او را تکفیر کرد و کار او به جایی رسید که در مجلسش تصریح کرد که هر کس عنوان «شیخ الاسلام» را بر ابنتیمیه اطلاق کند، کافر خواهد شد.[7]
4. علی بنمحمد قاری هروی حنفی[8]
ملا علی قاری که از فقهای به نام احناف در شبه قارّهی هند محسوب میشود، مانند دیگر اندیشمندان مسلمان به نقد فتوای ابنتیمیه درباره منع از زیارت مرقد شریف پیامبر(ص)میپردازد و مینویسد:
ابنتیمیه از حنابله در تحریم سفر به جهت زیارت پیامبر(ص) تفریط کرده است؛ زیرا او سفر به قصد زیارت نبی مکرم اسلام(ص) را حرام میداند؛ چنانکه برخی دیگر نیز راه افراط را در پیش گرفته و گفتهاند: زیارت مرقد شریف رسول خدا(ص) به یقین، یکی از موارد بارز تقرّب و نزدیکی به خداست و این امر به ضرورت دین ثابت است و کسیکه به انکار آن برخیزد، محکوم به کفر است. شاید مورد دوم به صحت نزدیکتر باشد؛ زیرا حرام دانستن موردی که بر استحباب آن اتفاق نظر دارند، خود کفر است؛ چون این مورد بالاتر از تحریمِ عملِ مباح است که علما در این باب، اتفاق نظر دارند بر کفر بودن آن.[9]
5. محمد عبدالحی لکنوی حنفی[10]
وی در شمار اندیشمندان مشهور حنفی است. محمد عبدالحی منع زیارت پیامبر(ص) از جانب ابنتیمیه را یکی از زشتترین سخنان وی دانسته و نوشته است:
کلام ابنتیمیه در مسئله زیارت بهترین مردم(علیه الصلاة و السلام) از زشتترین کلمات است؛ زیرا او سفر به جهت زیارت قبر پیامبر(ص)را تحریم کرده و آن را معصیت دانسته و نفس زیارت قبر آن حضرت را نیز تحریم کرده است.[11]
وی همچنین با تصریح به خرق اجماع که ابنتیمیه در مسئله زیارت قبر شریف نبوی مرتکب شده، مینویسد:
هیچیک از بزرگان و علمای اسلام تا عصر ابنتیمیه حکم به عدم مشروعیت زیارت قبر پیامبر(ص)نکرده است، بلکه اتفاق نظر دارند که نفس زیارت آن حضرت پر فضیلیتترین عبادات و بالاترین طاعات است، (بلکه) اختلاف ایشان در استحباب و وجوب آن است که اکثر ایشان حکم به استحباب و بعضی دیگر از آنها مانند مالکیّه و ظاهریّه حکم به وجوب آن دادهاند و اکثر اندیشمندان حنفی معتقدند زیارت پیامبر(ص)نزدیک به واجب است و حکم نزدیک به واجب نزد علمای احناف در حکم واجب است و اولین کسیکه خرق این اجماع را کرد و چیز جدیدی آورد که هیچکس قبل از او نیاورد، ابنتیمیه بود.[12]
وی همچنین در کتاب التعليق المُمَجّد با تصریح به اینکه هر کس در مشروعیت زیارت قبر شریف پیامبر(ص)اظهار مخالفت کند، گمراه و گمراهکننده است، مینویسد:
مسلمانان اتفاق نظر دارند بر اینکه زیارت مرقد شریف پیامبر(ص)از بزرگترین راههای قرب به خدا و با فضیلتترین مشروعات است و هر کس که در مشروع بودن این عمل مخالفت کند، هم خود گمراه شده و هم گمراهکننده است.[13]
پی نوشت:
پی نوشت ها
[1]. أحمد بنإبراهيم بنعبدالغني بن أبیاسحاق العباسی، شمس الدين سَرُوجِي حنفي (639- 710ق) ابتدا از پیروان مکتب احمد بنحنبل بود و سپس به مذهب حنفی گرایش پیدا کرد و شرح مفصلی در شش جلد بر کتاب الهدایه نوشت و در شمار بزرگان مذهب حنفی قرار گرفت. وی در سال 691ق به سمت قاضی القضاة مصر انتخاب شد. ذهبی در ذيل کتاب تاريخ الإسلام وی را اینگونه مورد ستایش قرار داده است: «الإمام الأوحد، القاضي وشيخ المذهب، أحمد بنإبراهيم بنعبدالغني السروجي الحنفي صاحب التصانيف المفيدة. كان أحد الفقهاء الأذكياء، وتواليفه دالّة على ذلك، عاش ثلاثاً وسبعين سنة،... وكان نبيلاً وقوراً فاضلاً، كثير المحاسن والبرّ». از وی تألیفات متعددی بر جای مانده است؛ از قبیل: الغایة في شرح الهدایة، تحفة الأصحاب ونزهة ذوي الألباب،± ² نفحات النسمات في وصول إهداء الثواب للأموات، و اعتراضات علی الشیخ ابنتیمیه. (الدرر الکامنة، ج1، ص310؛ رفع الإصر عن قضاة مصر، ج1، ص13؛ المنهل الصافي والمستوفى بعد الوافي، ج1، ص37؛ طبقات الحنفیة، ج1، ص53؛ الطبقات السنية في تراجم الحنفية، ج1، ص 76).
[2]. رفع الإصر عن قضاة مصر، ص 42 .
[3]. النجوم الزاهرة، ج 9، ص 213.
[4]. «فإذا انصرف الحاج من مكة شرفها الله تعالى فليتوجّهوا إلى طيبة مدينة رسول الله(ص) وزيارة قبره الشريف فإنّها من أنجح المساعي». (دفع شبه من شبه و تمرّد، ص 24؛ شفاء السقام، ص65؛ الفتاوى السهمية في ابن تيمية، ص 9، به نقل از الغایة في شرح الهدایة).
[5]. أحمد بنعثمان بنإبراهيم بنمصطفى بنسليمان، معروف به ابنتركماني، به سال 681ق در قاهره متولد شد. او یکی از اندیشمندان بزرگ حنفی عصر خود بود. صِفْدی در مورد وی نوشته است: «كان إماماً مجيداً وفقيهاً مفيداً». برخی از آثار وی عبارتانداز: الفرائض، أحكام الرمي والسبق والمحلل، شرح کتاب الجامع الکبیر، شرح کتاب الهدایة، تعلیق بر دو کتاب اصولی المحصل و المنتخب، سه تعلیق بر کتاب خلاصة الدلائل في تنقيح المسائل، شرح کتاب المقرب في النحو، شرح کتاب عروض ابن الحاجب، شرح الشمسية در منطق، شرح التبصرة در هيئت و نجوم، تعلیق بر کتاب مختصر القدوری در فروع حنفیه و کتاب الأبحاث الجليّة في الردّ على ابنتيمية. وی در سال 744ق در قاهره از دنیا رفت. ( تاج التراجم في طبقات الحنفية، ج1، ص 116).
[6]. السلفیة الوهابیة، ص136.
[7]. البدر الطالع، ج 2، ص137.
[8]. علی بن (سلطان) محمد نور الدين ملا هروی قاری، معروف به ملّا علی قاری، در هرات به دنیا آمد و در شمار فقهای بنام احناف در شبه قارّهی هند محسوب میشود و یکی از کسانی است که کتب زیادی از وی بر جای مانده؛ مانند: مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، شرح کتاب فقه اکبرِ ابوحنیفه، الاثمار الجنية في أسماء الحنفية، الفصول المهمة، بداية السالك، المصنوع في معرفة الحديث الموضوع، تنبیه الغبی في تکفیر ابن العربی، شرح الشفاء، شرح الحصن الحصين، شرح الشمائل. وی به سال 1014 از دنیا رفت (البدر الطالع، ج1، ص424؛ الأعلام، ج5، ص166).
[9]. «و قد فرّط ابنتیمیة من الحنابلة حیث حرّم السفر لزیارة النبيّ کما أفرط غیره، حیث قال: کون الزیارة قربة معلوم من الدین بالضرورة، و جاحده محکوم علیه بالکفر، و لعلّ الثاني أقرب إلی الصواب؛ لأنّ تحریم ما أجمع العلماء فیه بالإستحباب یکون کفراً؛ لأنّه فوق تحریم المباح المتفق علیه في هذا الباب». (شرح الشفا، ج 2، ص 152؛ شواهد الحق في الاستغاثة بسيد الخلق، ص177).
[10]. محمد عبد الحيّ بن محمد عبدالحليم أنصاری لكنوي هندی، معروف به عبدالحیّ لکنوی، به سال 1264ق در لَکنو، یکی از شهرهای هند، به دنیا آمد و در سال 1304ق از دنیا رفت. وی از فقهاى حنفى مذهب و متبحّر در علوم حديث بود که كتاب معروف الرفع و التكميل فى الجرح و التعديل یکی از بهترین کتبی است که از وی در این زمینه به چاپ رسیده و تعلیقات عبدالفتاح أبوغُدّة بر غنای این کتاب افزوده است. برخی دیگر از آثار وی عبارتانداز: الآثار المرفوعة في الأخبار الموضوعة، الفوائد البهية في تراجم الحنفية، التعليقات السنية على الفوائد البهية، الإفادة الخطيرة، ظفر الأماني في شرح مختصر الجرجاني، مجموعة الفتاوي، نفع المفتي والسائل بجمع متفرقات المسائل، التعليق المُمَجّد على موطأ الإمام محمد الشيباني، فرحة المدرسين بأسماء المؤلفات والمؤلفين، طرب الأماثل بتراجم الأفاضل، إنباء الخلّان بأنباء علماء هندوستان، إبراز الغي الواقع في شفاء العيّ (الأعلام، ج6، ص187؛ الرفع و التكميل، ص12، مقدّمه، با تحقيق عبد الفتّاح أبوغُدّة).
[11]. سعادة الدارین في الردّ علی الفرقتین، ج1، ص 173.
[12]. إبراز الغي الواقع في شفاء العيّ، به نقل از رفع المناره، ص 64.
[13]. «إتفقوا على أنّ زيارة قبره(صلى الله عليه وسلم) من أعظم القربات وأفضل المشروعات, ومن نازع في مشروعيّته فقد ضلّ وأضلّ» (موطأ مالك، رواية محمد بنحسن شیبانی، با شرح و تعلیق عبد الحيّ لكنوي معروف به التعلیق المُمَجّد، ج3، ص 448).
منبع: مرکز جامع پژوهش های تکفیری
|