مرز بین تروریسم و جهاد، مبتنی بر عدم مشروعیت تروریسم و مشروعیت جهاد از دیدگاه اسلام می باشد. کشتن انسان های بی گناه - از هر فرقه یا مذهب و در هر مکانی که باشد از منظر اسلام حرام است.
مرز بین تروریسم و جهاد، مبتنی بر عدم مشروعیت تروریسم و مشروعیت جهاد از دیدگاه اسلام می باشد. برای دستیابی به پاسخی صریح و شفاف، ابتدا لازم است به صورت جداگانه یک بحث مفهوم شناختی در مورد این مفاهیم ارائه و جایگاه هر کدام را در متون و منابع اسلامی مورد بررسی قرار دهیم.
الف) ترور (Terror) در ادبیات غرب:
ترور در فرهنگنامه های غربی عبارت است از: «رفتار اجبارآفرین فردی یا دسته جمعی با به کارگیری استراتژی های خشونت بار همراه با ترس و وحشت که با یک هدف و انگیزه سیاسی و قدرت طلبی صورت می گیرد»، (همان، ص 431). در هر صورت مفهوم ترور در ادبیات غرب، مفهومی بسیار مبهم است که هر کشور براساس منافع خود، تعریفی از آن ارائه داده و این خود اختلاف بر سر مصادیق را پدید آورده است؛ مثلاً آیا اقدامات خشونت باری که همه گروه های محروم از حق تعیین سرنوشت، مرتکب می شوند - حتی در صورتی که این خشونت متوجه غیر نظامیان نباشد - مشمول مفهوم تروریسم است؟ آیا فلسطینی هایی که از همه حقوق خود محروم شده اند و بدین وسیله پاسخ اسرائیل را می دهند محکوم اند و در نتیجه باید تسلیم تجاوزگران اسرائیل شوند و یا آن که منشأ این اقدامات خشونت بار را دولت متجاوز اسرائیل و کلاً دولت هایی که به ناحق مردم را از حق تعیین سرنوشت خود محروم کرده اند، دانست.
ب ) ترور در ادبیات اسلامی:
در ادبیات اسلامی این واژه مترادف با کلمه «فتک» به معنای کشتن غافلگیرانه آورده شده است، (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 9، ص 4508) .
از نظر فقه اسلامی می توان گفت:
1- کشتن انسان های بی گناه - از هر فرقه یا مذهب و در هر مکانی که باشد - حرام است. مقام معظم رهبری (درخصوص حادثه 11 سپتامبر نیویورک و واشنگتن و انهدام مرکز تجارت جهانی و پنتاگون - که منجر به کشتار انسان های بی گناه زیادی شده است) در دیدار مسؤولان نهاد نمایندگی ولی فقیه و مدیران گروه های معارف اسلامی دانشگاه های سراسر کشور، با اشاره به حوادث اخیر آمریکا و دیدگاه اسلام در محکومیت هرگونه قتل عام در کشتار انسان های بی دفاع اعم از مسلمان، مسیحی و افراد دیگر، در هر مکان و با هر وسیله و سلاحی اعم از بمب اتم، موشک دوربرد و سلاح های میکروبی و شیمیایی و یا هواپیمای مسافری و جنگی، از جانب هر سازمان یا کشوری و یا افراد نفوذی تصریح کردند: تفاوتی ندارد که این کشتار در هیروشیما و یا ناکازاکی، در قانا و یا صبرا و شتیلا، در دیریاسین و یا بوسنی و کوزوو، در عراق و یا در نیویورک و واشنگتن باشد». لذا روایت منقول از رسول خدا(ص) که فرمودند«الایمان قید الفتک» یا «الاسلام قید الفتک{H؛ ایمان یا اسلام مانع کشتن به نحو غافلگیرانه است، (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 9، ص 4509). به فرض صحت آن (زیرا روایت با توجه به لحاظ راوی آن که ابوهریره است ضعیف السند می باشد) مربوط به همین مورد است. البته اطلاق این روایت با توجه به ادله دیگر که خواهد آمد مقید می شود.
2- افرادی به دلیل جرمی که مرتکب شده اند، مهدورالدم شناخته می شوند. کشتن این افراد براساس ضوابطی واجب می گردد. جرم آنها ممکن است شرکت در جنگ علیه مسلمین و نظام اسلامی باشد (کفار حربی) و یا توطئه علیه مقدسات اسلامی. مثلاً ناسزا گفتن به پیامبر(ص) و ائمه(ع) و یا اذیت و آزار آنان و یا شرکت فعال در تحکیم پایه های حکومت طاغوتی و ستمگر که دست های آن به خون هزاران مسلمان بی گناه آلوده است. این که از مسلمات تاریخ اسلام است که رسول مکرم اسلام(ص) در جریان فتح مکه پیش از آن که لشکریان اسلام وارد شاه راه های مکه شوند، تمام فرماندهان را احضار نموده، خطاب به آنان فرمود: تمام کوشش من این است که فتح مکه بدون خونریزی صورت گیرد، لذا از کشتن افراد غیرمزاحم باید خودداری شود. ولی باید ده نفر ذیل را هر کجا یافتید ولو آن که به پرده های خانه خدا آویخته باشند، آنان را دستگیر و بلافاصله اعدام کنید. آن ده نفر عبارتند از: عکرمة ابن ابی جهل، هبار بن الاسود، عبدالله بن سعد ابی سرح، مقیس صبابه لیثی، حویرث بن نقیذ، عبدالله بن خطل، صفوان بن امیه، وحشی بن حرب (قاتل حمزه)، عبداللّه بن الزبیری و حارث بن طلاطلة و چهار زن (از جمله آنان هند همسر ابوسفیان بود) دو نفر از آنان آوازخوان بوده و در مذمت رسول خدا(ص) سخنان زشت می گفتند. تمام این افراد به نحوی مجرم یا توطئه گر بودند و رسول خدا(ص) به حکم حکومتی دستور قتل آنان را صادر فرمودند. برای آگاهی بیشتر در این باره ر.ک:
1- ابن هشام، السیرة النبویة، ج 4، بیروت، دارالقلم، صص 51 - 54
2- الطبرسی ابن علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج 9 و 10، بیروت، دارالمعرفة، 140ه، ص 848 (ذیل تفسیر سورة النصر)
3- القمی، عباس، سفینة البحار، ج 7، پیشین، ص 17
4- واقدی، محمد بن عمر، مغازی، تاریخ جنگ های پیامبر(ص)، ج 2، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1366، ص 631
5- سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام(ص)، تهران، نشر مشعر، چاپ هفتم، 1376، ص 443
نکته ای که بسیار حائز اهمیت است، ساز و کار اجرایی این مسأله است:
اولاً، اصل این حکم، یک امر مخفی و پوشیده و سری نیست. هرگاه ولی امر مسلمین تشخیص دهد که فردی یا افرادی توطئه گرهستند و تحت تعقیب هستند و از کیفر اسلامی می گریزند و یا در دسترس حکومت اسلامی نیست، به طور علنی و آشکار چنین دستوری را صادر خواهد کرد، همان گونه که رسول مکرم اسلام(ص) فرمان اعدام افراد فوق الذکر را به وسیله فرماندهان به تمام سربازان اعلام نمود، (سبحانی، پیشین، ص 443) لذا هم همه لشکریان اسلامی می دانستند که چه کسانی باید کشته شوند و هم کفار می دانستند که چه کسانی مهدورالدم هستند، (ر.ک: همه مدارک و منابع پیشین) لذا هرگز این قضیه به معنای سلب امنیت از شهروندان حکومت اسلامی یا دیگران نخواهد بود، بلکه قاعده اولیه همانا حرمت جان و مال و ناموس و حفظ حقوق همه انسان ها با هر مسلک و مذهب و اعتقادی است مگر آن که مرتکب خیانت یا جرمی گردیده و در این صورت نیز مسأله به روشنی بیان می شود.
همان گونه که حضرت امام به صراحت در مورد سلمان رشدی، این حکم را صادر نموده و فرمودند: به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، هم چنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنان را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است «ان شاءالله». ضمنا اگر کسی دست رسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد، (ر.ک: صحیفه نور، ج 21، ص 86).
ثانیا، عموما در مواردی که نیاز به ضرب و جرح است، چند نکته را باید مد نظر داشت:
الف) باید به اذن و اجازه رهبری آگاه اسلامی (پیامبر(ص) یا ائمه(ع) و یا در عصر غیبت، فقهاء عظام) صورت پذیرد، (الامام الموسوی الخمینی، السید روح الله، التحریرالوسیله، ج 1، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیه، ص 462 (مسأله 11 ذیل: القول فی مراتب الامر بالمعروف والنهی عن المنکر) .
ب ) در زمان وجود حکومت اسلامی، خود حکومت که در رأس آن فقیهی آگاه، عادل و مدیر و مدبر قرار دارد، اقدام قانونی به این امر خواهد نمود. ولی هنگامی که حکومت اسلامی و ولی فقیه نافذالرأی در سراسر بلاد وجود نداشته باشد، صدور اذن به وسیله هر یک از فقهای عظام ممکن است.
ج ) این اجازه ممکن است به جمع یا گروه خاصی با تحدید موارد آن واگذار گردد. مثلاً اصل تلاش برای نابودی حکومت طاغوتی سابق و کارگزاران آن در رأس برنامه های مبارزاتی فقیه شامخ و بی بدیل عصر؛ یعنی، حضرت امام خمینی قرار داشت و قهرا گروه های مبارز که خود را پایبند به مسائل شرعی می دانستند مانند هیأت مؤتلفه و فدائیان اسلام به نحوی با پایگاه مرجعیت مرتبط بوده، قطعا حکم اعدام امثال هژبر، کسروی و....
با کسب اجازه از مجتهد جامع الشرایط صورت می گرفت و فتوای مجتهد و حکم ولی امر شرعی جهان نظر قانونی و معتبر در اسلام است و لذا ترورهایی که صرفا به جهت مسایل سیاسی و بدون پشتوانه احکام فقهی و یا بدون کسب اجازه از مقام مرجعیت صورت میگرفت مانند ترورهایی که توسط سازمان مجاهدین خلق یا کمونیست ها، خارج از موازین و هنجارهای شرع بوده، مورد قبول اسلام نبوده و نیست.
3- اما در مسأله ناسزاگویی به رسول مکرم اسلام(ص) و ائمه(ع) و نیز حضرت صدیقه طاهره، حکمی جداگانه مقرر شده است.
برای آشنایی بیشتر با جزئیات بحث و فروع بیشتر آن از جمله دشنام دادن به انبیاء دیگر(ع) ر.ک:
1- الفاضل اللنکرانی، آیة الله العظمی الشیخ محمد، تفصیل الشریعة فی شرح تحریرالوسیله، کتاب الحدود، قم: المطبعة العلمیه، 1406ه، صص 318 - 325.
2- الموسوی الاردبیلی، آیت الله العظمی السید عبدالکریم، فقه الحدود والتعزیرات، قم، مرکز النشر، مکتب الاعلام الاسلامی، 1413ه، صص 511 - 521.
خلاصه سخن آن که اسلام با کشتار انسان های بی گناه با هر عنوان و نام، ترور یا غیرترور و با هر انگیزه ای سیاسی یا مذهبی و... و از هر فرقه ای که باشد مسیحی، یهودی یا مسلمان و در هر کجای عالم که باشند و با هر وسیله ای مخالف است، بلکه این کار جنایت است و باید محکوم و عامل آن مجازات گردد.
پی نوشت:
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
1- مرتضی مطهری، جهاد
2- ابوافضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص 430
3- دکتر محمد رضا ضیائی بیگدلی، اسلام و حقوق بین الملل، ص 117
4- سید صادق حقیقت، مسؤولیت های فرا ملی در سیاست خارجی دولت اسلامی، 295
5- جعفر سبحانی، پیامبر در میدان نبرد، مجله درسهایی از مکتب اسلام، شماره 10، سال ششم
6- مجید خدوری، جنگ و صلح در قانون اسلام، ص 196
7- جلال الدین فارسی، حقوق بین الملل اسلامی
منبع : سایت قربانیان ترور
|