سقاف به طعنه، وهابیان تکفیری را «متسلف (متظاهر به سلف)» مینامد تأکید وی بر رسمیت مذاهب هفتگانه حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، امامی، اباضی و زیدی و رد نگاه متصلب و متحجر وهابیان تکفیری است.
حسن بن علی السقاف ازعلمای شافعی اشعری و از مخالفان و ناقدان معاصر و پرشور وهابیت در کشور اردن است. ایشان در کتاب مناقشة منهج الوهابیة فی العقیدة و التکفیر، السلفیة الوهابیة افکارها الاساسیة و جذورها التاریخیة، اندیشهها و رفتار تکفیریها را آماج نقدهای نفسگیر قرار میدهد.
وهابیت، پدیده بیگانه با کلیت جهان اسلام
سقاف به طعنه، وهابیان تکفیری را «متسلف (متظاهر به سلف)» مینامد تأکید وی بر رسمیت مذاهب هفتگانه حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، امامی، اباضی و زیدی و رد نگاه متصلب و متحجر وهابیان تکفیری است. سقاف از شیوهها و روشهای آنها با نسبت سنجی از روح تعالیم اسلامی، انتقاد شدید میکند. رویکرد خشن وهابیت با توجه به تأکید اسلام بر اخلاق، عاطفه، الفت و رحمت، مردود میباشد. عملکرد وهابیت، موجب آزار قلوب مؤمنان راست کردار شده است. مسلمانان در سیر تاریخی خود، واجد علوم با ارزشی مانند کلام، فقه، تصوف و عمارت (بنّایی) شدهاند و آنها را گسترش دادهاند و در حوزه مدنیت اجتماعی، با اقلیتهای مذهبی با رحمت و مدارا برخورد کردهاند که مایه افتخار در عالم شده است، ولی وهابیها، ارزشی برای این امور قائل نیستند.
سقاف، سلفیت و وهابیت را یکسان میانگارد که در داخل جزیرة العرب به وهابی حنبلی و در خارج، سلفی نامیده میشوند. وهابیت از سلفیت به وجود آمده است.
برخلاف این نظر، سلفیت انواع مختلفی دارد که شاخه نجدی آن وهابی است، اما در شبه قاره، پیروان دیوبندی شاه ولی الله دهلوی و در مصر، بسیاری از اتباع اخوان المسلمین سلفی هستند، ولی وهابی نمیباشند.
عقاید کلامی وهابیت بر بنای بیبنیاد
از منظر حسن بن علی سقاف، ریشه ظاهرگرایی وهابیت در اندیشههای حنبلی است و مذهب حنبلی نظریات واضحی درمورد تشبیه و تجسیم دارد. ابنعبدالوهاب، دعوت کننده به نظریات تجسیمی است (برای خدا دست و انگشت و ساق و قدم و...از اعضای آدمی قائل است). سقاف، در ریشهیابی تفکر تجسیمی، به مرزهای فراتر از جهان اسلام نظر دارد. فکر تجسیمی از یونان و مسیحیت از طریق افرادی مانند کعبالاحبار وارد حوزه تفکر اسلامی شد و حنابله ظاهرگرا از آن استقبال کردند. ابنتیمیه و ابنقیم، پیشقراولان وهابیت تشبیهی بودند. وهابیت سلفی، به جسمانیت خدا معتقد است و برای آن، حد و غایت و چشم و...قائل است. آنها تصریح میکنند که خدا بر عرش نشسته است که لازمه آن جسمانیت و محدودیت میباشد. ابنتیمیه در کتاب بیان تلبیس الجهمیه مینویسد: «الموصوف بهذه الصفات لا یکون الا جسماً، فالله تعالی جسم لا کالاجسام.»
سقاف، محمد بن عبدالوهاب و اتباع او را به تنقیص مقام نبی مکرم اسلام متهم میکند و آن را از بدترین کفریات وی به شمار میآورد. پیروان وهابی او از نواصباند و درمورد آل البیت6 بغض دارند. او ابنتیمیه را به بیاحترامی به خاندان نبوت متهم میکند و مینویسد: «ابنتیمیه که بنیانگذار اصول و قواعد آنها است، به امام علی6 و فاطمه زهرا÷ طعنه زده است.»
ایشان ابنعبدالوهاب را به علت نسبت شرک به واسطة استغاثه به اولیای دین، زیارت قبر پیامبر(ص) و صالحان تقبیح میکند. بازی با احادیث نبوی و عدم پذیرش آنها با حکم به عدم صحتشان، از دیگر اتهامات ابنعبدالوهاب و پیروان اوست. انتقاد از موضع تکفیریها در تمجید مطلق صحابه و توصیه به عدم ترجیح تعدادی از آنها، از نشانههای اندیشه مستقل علی السقاف و ضدیت وی با گذشتهنگری مذموم است.
رفتار شناسی وهابیت و ریشههای آن
بنعلی السقاف، ریشه رفتارهای نسنجیده و غیراسلامی و خشونتهای پردامنه وهابیان را در ظاهرگرایی افراطی و خفتگی و تعطیلی عقل میداند. وهابیان با عقل و عقلانیت در ستیزند و به سبب ظاهرگرایی و حدیثگرایی، با استدلال به قرآن مخالفند. او در طعنهاي آشکار مینویسد: «ما دلیلی در کتاب و سنت برای تعطیلی عقل نداریم و برعکس، نصوص شرعی، ما را به فهم و درک دعوت کردهاند.»
پیروان ابنعبدالوهاب در برخورد با مخالفان، دو شیوه را برگزیدهاند: 1. ارهاب فکری؛ 2. ارهاب عملی، وهابیان، بدعتگذاران نجداند و مردم را با قتل و غارت به فرمانبرداری از خود درآوردند از دیگر اقدامات تأمل برانگیز آنها، ارهاب فکری و نسبت کفر و شرک و بدعت دادن به مخالفان است. وهابیان سلفی، بزرگان تفسیر را به رسمیت نمیشناسند و با به کارگیری اصول فهم لغت، از قبیل تأویل و مجاز و غیره مخالفند. آنها قیاس را جز در مسئله تشبیه خدا به خلقش نمیپذیرند و با پافشاری به خطای خود، به حق اعتراف نمیکنند. وهابیان با غرور کاذب، خود را فرقه ناجی و بقیه را اهل آتش میدانند. آنها پیروان مذاهب اهل سنت و صوفیها و اشاعره را که اکثریت اهل سنت و جماعتند و شیعیان و اباضیه را بدعتگذار و دشمن سنت و توحید معرفی میکنند و اهل آتش میدانند. اینان مخالف تقریبند و بسیاری از اهل سنت از ترس آنها و متهم شدن به رافضی و شیعه بودن، از اظهار محبت به آلالبیت اجتناب میکنند. وهابیها به مخالفان خود نسبتهای کذب میدهند، ادب را در گفت وگو رعایت نمیکنند و کتابهای گذشتگان را تحریف میکنند.
شیوههای مقابله با وهابیت
ایشان علاج ریشهاي بیماری وهابیت متحجر را در احیای اندیشه عقلانی و استقلال فکری و مذمت گذشتهگرایی افراطی میداند. شیوه فهم صحیح، منحصر در سلف نیست و هرکس قواعد فهم را به کار گیرد، از کتاب و سنت بهره علمی خواهد برد. تابعیت محض از سلف، بدون فکر مستقل جستوجوگر، انسان را دچار گفتار متناقض میکند، چون آنها در مواردی با هم اختلاف داشتند!
در خصوص روایتی که آن را احمد حنبل در مسند و ترمذی در سنن نقل کردهاند که پیامبر(ص) فرموده است: «مثل امتی مثل المطر، لا یدری اوله خیر ام آخره»، سقاف در توضیح آن مینویسد: «فهذا کما تری فیه تصریح بان للخلف فضلاً ایضاً کما للسلف.» ایشان با شجاعت اعلام میکند که فهم سلف برای ما حجتِ الزامآور نیست. از امام احمد در مسئلهاي سؤال شد و ایشان فتوا داد، به ایشان گفته شد: ابنمبارک که از سلف است به این نظر قائل نیست، احمد با شجاعت پاسخ داد: «ابن مبارک لم ینزل من السماء.» امام ابوحنیفه نیز نظر قاطعی در نفی گذشتهگرایی افراطی دارد. بن علی السقاف از قول ایشان نقل میکند: «ماجاء عن رسول الله6 فعلی الرأس و العین و ما جاء من الصحابه اخترنا و ماکان من غیر ذلک، فهم رجال و نحن رجال.»
سقاف، شش راه برای مقابله جدی با وهابیت سلفی پیشنهاد میکند: 1. انتشار کتب برای کشف حقیقت فکر سلفی وهابی و شناسایی اساس آنها؛ 2. ارائه فکرهای جایگزین وهابیت؛ 3. کمک به علمای خبیر برای بنیان نهادن قواعد عمومی فکر اسلامی؛ 4. تربیت عالمان قوی در مدارس و دانشگاهها؛ 5. تربیت خطبا، ائمه و واعظان غیر وهابی برای جایگزینی؛ 6. توجیه دکترها و مدرسان برای عدم اشاعه فکر وهابی و تحریک آنها به ترویج افکار اسلامی.
در نهایت، بنعلی السقاف با ذکر نام 105 نفر از علما و نویسندگان برجسته جهان اسلام که به تفکر وهابی نقد نوشتهاند، جدایی این فرقه از بدنه جهان اسلام و متفرد بودن اعضایش را اثبات میکند.
نویسنده: علیرضا میرزایی
منبع: دبیر خانه کنگره جهانی مقابله با جریان های افراطی و تکفیری
|