تكفير از نشر و گسترش اسلام جلوگيرى کرده و سبب تفرقه و اختلاف در جوامع و پر كردن قلبها از كينه و دشمنى و نيز بدگمانى به مسلمانان و پيگيرى لغزشها و اشتباهات آنان مىشود.
كسي كه اندك بهره اي از دانش وتقوا وديانت داشته باشد ، در امر تكفير شتاب بخرج نمي دهد ؛ زيرا عواقب اين كار بسيار خطرناك است و پيامدهاي ناگواری به همراه خواهد داشت. تكفير، چنان موضوعِ حساس وخطرناكی است كه دل هر مؤمن بيدار و باوجداني از آن به لرزه در مي آيد ؛ زيرا با كوبيدن چماق تكفير ، بر سر ديگران ، ناگزير ، پيامدهاي ناگوار وثمرات تلخ آن را بايد تحمل نمود .
اهل سنت و جماعت اتفاق نظر دارند كه هيچ مسلماني با ارتكاب گناه كبيره از اسلام خارج نمي شود بنابر اين هيچ فردي از مسلمانان را نمي توان تكفير نمود مگر كسي را كه همگان بر تكفيرش اجماع نموده اند و يا با اقامهی دليل قطعی از كتاب وسنت. )المفتم-3/ 111)، و)عنه فتح الباري -12/314) ابن تیمیه در فتاوی الصغری می گوید : كفر ، امر بسيار عظيمي است، هيچ مؤمني را تكفير نمي كنم تا زماني كه روايتي مبني بر عدم تكفيرش در دسترس باشد. در کتاب خلاصه وديگر كتابها آمده است: «هرگاه در مسأله اي وجوهي باشد مبني برتكفير فردي و وجوهي باشد كه مانع تكفير است ؛ مفتي بايد وجهي را انتخاب نمايد كه مانع تكفير است زيرا اصل ، در اهل ايمان حسن ظن است ونسبت به مسلمان بايد گمان خير داشت، مگر زماني كه فرد ، تصريح به امري نمايد كه تكفيرش را موجب شودو تأويل در حقِ او ديگر، سودمند واقع نگردد» ( در واقع راهي براي تأويل گفته هايش نباشد) در فتاوي التتارخانية آمده كه حكم تكفير نباید با احتمال صادر شود ، بايد تلاش نمود براي هيچ مسلماني فتواي كفر صادر ننمود تا زماني كه مي توان سخنش را بر مفهوم صحيحي حمل نمود. اگر در تكفير فردي اختلاف نظر وجود داشت بايد در صدور فتواي كفر توقف نمود ولو به استناد روايتي ضعيف؛ بنابراين اكثر الفاظ تكفير كه در کتابهای مذكور هستند نمي توان با آنها حكم تكفير را صادر نمود، (تحفة المحتاج- 4/84) آنچه ذكر شد نمونه اي از اقوال علماي احناف بود؛ فقهاي مذاهب ديگر در مسايل تكفير، داراي احتياط بيشتري هستند.
تكفير مسلمان وخروج آن از دايره ی اسلام پيامدهاي ناگواری در پي خواهد داشت به عنوان نمونه به چند مورد ذکر میشود:
1- تكفير سبب تفرقه و اختلاف در جوامع و پر كردن قلبها از كينه و دشمنى و نيز بدگمانى به مسلمانان و پيگيرى لغزشها و اشتباهات آنان مىشود.
2. تكفير سبب از بين رفتن كليات و ضروريات و مقاصد پنجگانهاى مىشود كه شريعت بر حفظ آنها توافق كرده است؛ تكفير سبب خونريزى و مباحدانستن آن شده و اين امر را بر اساس پندار باطل خود، مايه نزديكى به خداوند، حلال شمردن اموال، و ريختن آبروى مردم تلقى مىكنند كه نتيجه آن از بين رفتن بنيادها، ناامنى، و ايجاد ترس و هراس در ميان مؤمنان است.
3. تكفير و فاسق دانستن، خود امرى بسيار مهم است كه هر كس وظيفه خويش را در آن نداند، گمراه شده و ديگران را به گمراهى مىكشاند؛
4. تكفير سبب تحريف امور دين و تفسير نادرست متون بر اساس سلايق شخصى مىشود؛
5. تكفير از نشر و گسترش اسلام جلوگيرى مىكند؛
6. تكفير سبب اختلاف ميان حكام و مردم مىگردد؛ بدين گونه كه مردم به حكام نسبت كفر مىدهند و هر كس درخواست آنها را اجابت نكند، به وى نسبت كفر مىدهند، زيرا كه اينان بر اين باورند كه حكام بر اساس شرع الهى عمل نكرده و چون مردم از اين امر راضى و خشنود هستند، در نتيجه مانند حكام كافر مىباشند. (مجموعه مقالات كنگره جهانى جريان هاى افراطى و تكفيرى از ديدگاه علماى اسلام، جلد4/117)
|