اجتهاد از منظر وهابیت از نازلترین نوع اجتهاد است که مبتنی بر اخباری گری و ظاهرگرایی است و شرایطی را که علما برای اجتهاد لازم می دانند آنان ضروری نمی دانند. لذا گاهی برای بیان حکم شرعی به احادیث ضعیف و حتی مجعول استناد می کنند.
اجتهاد در اصطلاح فقها، عبارتست ازبه کارگیری نیرو و توان فکری فقیه در استنباط احکام از منابع و ادله تفصیلی آن است»[1]
از نظر علمای مذاهب اسلامی، بسیاری از علوم جزء مقدمات اجتهاد است، مثلا از نظر احمد بن حنبل حداقل حفظ چهارصد هزار حدیث صحیح برای یک مجتهد لازم و ضروری است، چنان که از او نقل شده است: «قال محمد بن عبدالله بن المنادی: سمعت رجلاً یسأل احمد اذا حفظ الرجل مائة الف حدیث یکون فقیهاً؟ قال: لا، فمائتی ألف حدیث. قال: لا، قال فثلاثمائة الف، قال: لا. قال: فأربع مائة الف. قال: بیده هکذا و حرک یده»[2]
وهابیون اگر چه قائل به اجتهادند، اما اجتهاد آنان نازلترین نوع اجتهاد است و نمیتوان اجتهاد آنان را همان اجتهاد اصطلاحی نزد اصولیون دانست، بلکه اجتهادی اخباریگرا و ظاهرگراست؛ چرا که آنان اجتهاد را امری بسیار ساده میانگارند و سایر شرایطی را که علما برای اجتهاد ذکر کردهاند، ضروری نمیدانند. آنان در میان منابع بیشتر با نصوص قرآن و سنّت سر و کار دارند، به همین جهت میبینیم که فتاوای وهابیون در بسیاری از موارد، صرفاً متن حدیث و بدون ارائه هیچگونه توضیح و تفسیری است. آن ها در بسیاری از موارد آیات و روایات را بر رأی و نظر خود تطبیق میکنند که همان تفسیر بهرأی است.
از این رو محمد بن عبدالوهاب، اجتهاد را «ردّ الامر الی الله و الی رسوله» دانسته است. او بر این باور است که حکم هر مسئلهای در قرآن و سنّت بیان شده است و وظیفه مجتهد، تلاش برای یافتن آن حکم از نصوص است و لذا او گاهی برای بیان حکم شرعی به احادیث ضعیف و حتی مجعول استناد میکند.[3]
محمد بن عبدالوهاب سختگیری در شروط اجتهاد را ناشی از هوای نفس میداند. او در این باره چنین میگوید: «از سنّتهایی که شیطان آن را جعل کرده است، این است که قرآن و سنّت را فقط مجتهد مطلق درک میکند و مجتهد کسی است که باید دارای صفات آنچنانی باشد. این صفات آنقدر زیاد است که ممکن است بهطور کامل در ابوبکر و عمر هم پیدا نشود... . شکر خدا که این شبهه شیطانی که از ضروریات عامه گشته، از جهات متعددی مردود و باطل است.[4]
در در دوران معاصر نیز طبق تصریح کلام بزرگان وهابی، برای اجتهاد، مطالعه نصوص و فهم متن نص کافی است، که شاید همین سطحی نگری و عدم تفقه، علت صدور فتاوای عجیب و غریب از علمای معاصر وهابی، باشد. برای مطالعه بیشتر می توانید به مقاله «اجتهاد از نگاه وهابیون» مراجعه کنید.
پی نوشت:
[1] - عبدالمنعم النمر، الاجتهاد، ص29.
[2] - أعلام الموقعین، ج ا، ص36.
[3] - آمنه محمد نصیر، الشیخ الإمام محمد بن عبدالوهاب ص 72.
[4] - الدرر السنیة، ج1، ص174.
منبع: پایگاه تخصصی وهابیت پژوهی و جریان های سلفی
|