برخی از سلفیه تکفیری حکم انصار طاغوت را کفر معین می دانند، چرا که معتقدند خداوند متعال طبق آیه 76 سوره نساء که می فرماید:فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ؛ کشتن دوستان طاغوت واجب است. از این رو اولیاء طاغوت را تکفیر کرده و می کشند.
برخی از سلفیه تکفیری حکم انصار طاغوت را کفر معین می دانند، مبنی بر اینکه خداوند متعال در آیه 76 سوره نساء می فرماید: الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ کَفَرُوا يُقاتِلُونَ في سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ کَيْدَ الشَّيْطانِ کانَ ضَعيفاً؛ [1]آنان که ایمان آورده اند، در راه خدا می جنگند؛ و کسانی که کافر شده اند، در راه طاغوت می جنگند. پس شما با یاران شیطان بجنگید، که یقیناً نیرنگ و توطئه شیطان [در برابر اراده خدا و پایداری شما] سست و بی پایه است.
سلفیه تکفیری معتقدند به صریح این آیه کسانی که در راه طاغوت می جنگندند چه از طریق قولی یا عملی، کافر هستند، چرا که در این آیه می فرماید(فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ) که حقیقتاً طاغوت همان شیطان است و کسی که در راه شیطان بجنگد کافر است.[2] سلفیه تکفیری هیچ یک از موانع کفر اعم از اکراه و جهل و تاویل و...، را در این موضوع معتبر نمی داند چرا که معتقدند ضرورت در اینجا اقتضاء می کند که حکم به کفر آنها داده شود چرا که حکم نکردن مستلزم مفسدهی بیشتری است و باعث می شود بسیاری از مسلمانها به لشکر طاغوت بپیوندند.[3]
در جواب از این استدلال گفته میشود که روش طاغوت دو مشخصه دارد: 1- در مقام انگیزه و اندیشه که برای اطاعت از شیطان است 2- در مقام عمل که برای تقویت جبهه کفر و تضعیف جبهه ایمان است. از این رو جنگ کردن و نبرد مؤمنان و كافران، هم به لحاظ انديشه متفاوت است چون مومن برای اطاعت فرمان خداوند تعالی و مشرک و کافر برای اطاعت از شیطان می جنگند،[4] و هم از لحاظ انگيزه متفاوت است، زيرا هدف مؤمن، تقويت دين خدا و احياي كلمه الهي است كه از آن به «سبيل الله» ياد شده است، و غرض كافر، تقويت كفر و ضلالت است كه از آن به «سبيل طاغوت» تعبير شده است، از این رو هدف انسانها در جنگ براي حفظ عقيده است که مؤمنان در راه خدا و كافران در راه طاغوت ميجنگد، لذا می فرماید:«اَلَّذينَ ءامَنوا يُقتِلونَ في سَبيلِ اللهِ والَّذينَ كَفَروا يُقتِلونَ في سَبيلِ الطّغوت»[5]طبری در تفسیر این آیه سبیل طاغوت را همان اطاعت از فرمان و روش شیطان میداند که توسط رهبران کفر تشریع شده است،[6] آلوسی نیزمعتقد است که هر چیزی که باعث میشود انسان به شیطان برسد،[7]سبیل طاغوت است.
بنابراین هر چیزی که باعث کمک به شیطان شود، کمک به طاغوت است و همان سبیل شیطان و طاغوت به شمار میآید، اما نکته ای که وجود دارد این است که آیا هر کمکی به شیطان و یا طاغوت مستلزم کفر است؟ بدون شک مستلزم کفر فقهی نیست چرا که در این صورت، دیگر مسلمانی وجود نخواهد داشت، از طرفی حکم مباشر در مسالهی کافر شدن نمی تواند مثل حکم انجام دهندهی آن باشد، چرا که ادله شرعی در تکفیر کردن به خود انجام دهنده بر میگردد و غیر مباشر نیازمند دلیل دیگری است، از این رو این آیه هیچ ارتباطی به کفر فقهی و یا کفر معین ندارد.[8] اگر تکفیر کردن به خاطر مصالحی همچون نپیوستن انسانها به لشکر طاغوت است، این هم کافی نیست چرا که این مصلحت، حجت شرعی نیست که بر اساس آن حکم شرعی بار شود و از طرفی خود این مصلحت سنجیهای بشری که بدون هیچ پشتیبان شرعی است ممکن است خود بر اساس سبیل طاغوت و شیطان باشد.
پی نوشت:
[1] . النساء،76
[2] عبدالقادر بن عبدالعزیز،الجامع فی طلب العلم الشریف، ص578
[3] عبدالحمید الامین، عبدالرحمن، نثر اللؤلؤ و الیاقوت،ص24
[4] ابن کثیر،اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم،ج2ص315
[5] سیدقطب، فی ظلال القرآن، ج19ص530
[6] طبری،محمد بن جریر، جامع البیان،ج5ص108
[7] آلوسی، روح المعانی،ج3ص82
[8] برای تفصیل بیشتر می توان به کتابچه تعاون با کفار رجوع کرد.
|