یکی از مسائل مهم در موضوع طاغوت، انصار و یاران آن است، که در مقابل انصار الله است. در کلمات سلفیه تکفیری آمده که هر کس به طاغوت ایمان داشته باشد جزء انصار و اعوان آن است و کسانی که در راه طاغوت جنگ میکنند جزء لشکریان و سربازان طاغوت به شمار میروند
در کلمات سلفیه تکفیری آمده که هر کس به طاغوت ایمان داشته باشد[1] جزء انصار و اعوان آن است و کسانی که در راه طاغوت جنگ میکنند جزء لشکریان و سربازان طاغوت به شمار میروند[2] از نظر سلفیهی تکفیری-جهادی انصار طاغوت کسانی هستند که از طاغوت دفاع میکنند و به آن کمک و یاری می رسانند.[3] سلفی های تکفیری انصار طاغوت را به دو قسم تقسیم می کنند؛ 1- انصار بالاقوال: که شامل علماء و متفکران نظام طاغوتی می شود که با قلم و بیان خود به حمایت از حکومت می پردازند و کارهای دولت را توجیه و مردم را برای خدمتگزاری برای حکومت طاغوتی تشویق می کنند. 2- انصار بالافعال: که شامل سربازان و کارمندان و نیروهای دولتی و حکومتی طاغوت می شود،[4] بنابراین از نظر سلفیه تکفیری هر کسی که از طاغوت دفاع کند و یا آن را یاری کند به هر نحوی که باشد چه با قول یا با فعل، در حکم انصار طاغوت داخل می شوند،[5] ابو مصعب زرقاوی میگوید: طاغوت ها نمی توانند به تنهائی مرتکب جرم و جنایت شوند بلکه برای آنها یاران و شریکانی وجود دارد که طاغوتیان را در ظلم و فسادهایشان کمک و همکاری میکنند، تا به آنچه را که او میخواهد دست یابند. برخی از سلف گفته اند، یاران ظالم و طاغوتی کسانی هستند که به آنها کمک کنند و لو اینکه برای آنها قلمی را بتراشد و یا اینکه در شستن لباسی به آنها کمک کند.[6]
دلایل سلفیه تکفیری- جهادی بر تکفیر انصار طاغوت
سلفیه تکفیری – جهادی برای تکفیر انصار طاغوت دلایلی را بیان کرده اند که نقد و بررسی می شود، یکی از دلایل آنها آیات قرآن است که خداوند تعالى می فرماید: «وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّار»[7] [هود:113]، مفسرین، رکون در آیه را به معنای تمایل پیدا کردن معنا کرده اند همان طور که در روایات آمده که وقتی قیامت شود گفته می شود کجایند ظالمین و یاران آنها؟ سپس آنها را در تابوت هایی از آتش جمع میکنند و در آتش میاندازند.
برخی از علماء تکفیری نیز نصرت و یاری کفار را به مساله ولاء و براء نسبت میدهند و به این بهانه حکم به تکفیر آنها میدهند، علی بن خضیر الخضیر از مفتیان داعش در مقدمهی کتاب التبیان، در پاسخ به این شبهه که؛ پشتیبانی کفار علیه مسلمانان اصل دین را نقض میکند و در این مساله جهل و تاویل و اضطرار عذر نیست، میگوید: قضیه پشتیبانی نکردن از کفار از اصول توحید است و از بزرگترین اصول، برائت جستن و دوری گزیدن و کفر ورزیدن به طاغوت است چرا که از بزرگترین اصول مله ابراهیم، بغض و کافر دانستن و دشمنی کردن با آنهاست،[8] بنابراین کمک و پشتیبانی از کفار بر دو امر خطرناک دلالت می کند؛ 1- از بین رفتن دوستی و موالات با مومنان چون یاری کفار باعث قتل و ذلت کردن و خوار نمودن مسلمانان می شود 2- از بین رفتن برائت و بیزاری از مشرکان و کفار، بنابراین برای از بین رفتن این دو اصل بزرگ هیچ عذری چون تاویل و جهل پذیرفته نیست.[9]
سلفیه تکفیری ها علاوه بر این آیه، دلایل دیگری نیز بیان کرده اند از جمله تمسک به آیهی85 سوره نساء که خداوند تعالی می فرماید:(مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا) که شافع کسی است که به دیگران کمک می کند.[10]ج- فساد حاکمان در حکومت هایشان و بقاء آنها بر منصب حکومت توسط انصار و یاران آنهاست،[11] همان طور که خداوند فرمود: وَ فِرْعَوْنَ ذِي اَلْأَوْتٰادِ )الفجر،10) و با فرعون نیرومند که دارای میخ های شکنجه بود؟ که طبری نقل کرده است برخی این آیه را تأویل کرده اند و گفته اند که ذی الاوتاد مقصود ذی الجنود است یعنی دارای افراد و لشکر است.[12]
نقد و بررسی
جواب از این استدلال ها روشن است چرا که هیچ یک از این آیات دلالت بر تکفیر انصار و اعوان نمی کند اگر فرموده و لاترکنوا و یا اینکه فرموده: وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ، هیچ یک به معنای تکفیر کردن و یا کافر خواندن دیگران نیست، علاوه بر این در مورد مصادیق هر یک از این دو آیه که آیا شامل انصار و اعوان می شود، خود محل بحث است، ادعای اینکه ظلم و فساد و بقاء حکومت های فاسد توسط انصار آنهاست، اولاً این یک ادعای بیدلیل است چرا که بقاء یک حکومت به عواملی مختلفی باز میگردد ثانیاً این هم دلیل بر تکفیر نمی شود چرا که تکفیر یک امر شرعی است و نیازمند ادلهی شرعی است و نمی توان به خاطر برخی از استحسانات عقلی حکم به تکفیر گروهی و یا فرد معینی داد و در نهایت اگر به سیره پیامبر(ص) رجوع شود؛ مشاهده می گردد که آن حضرت در بخورد با انصار کفار بسیار ملاطفت و مهربانی داشتند چه در فتح مکه و دیگر فتوحات این سیره آن حضرت موید این مطلب است.
اینکه گفته شده یاری و نصرت رساندن به طاغوت نشان از ولاء و دوست داشتن آنهاست در حالی که تبری و برائت جستن از کفار از اصول توحیدی است، محل اشکال است چرا که اولاً هر یاری و نصرت رساندنی نشان از ولاء و دوست داشتن نیست ثانیاً مسالهی تولی و تبری جزء اصول توحیدی و یا دین اسلام نیست بلکه از فروعات است و دارای مراتب مختلفی است که در این مختصر نمیگنجد.
پی نوشت:
[1] البته طاغوتی که در اینجا مطرح است طاغوتی است که با مشخصه های سلفیه تکفیری است نه طاغوت حقیقی که کتاب و سنت آن را معرفی کرده است.
[2] عبدالحمید الامین، عبدالرحمن،نثر اللؤلؤ و الیاقوت لبیان حکم انصار الطاغوت، ص7
[3] عبدالقادر، عبدالعزیز، الجامع فی طلب علم الشریف،ص572
[4] همان،ص452
[5] عبدالو بر ظالمان تكيه ننماييد، كه موجب مىشود آتش شما را فرا گيرد و در آن حال، هيچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهيد داشت و يارى نمىشويد
[6] زرقاوی، ابومصعب، الکلمات المضیئه، ص19
[7] حمید الامین، عبدالرحمن،نثر اللؤلؤ و الیاقوت، ص9
[8] به کتابچه تعاون به کفار مراجعه کنید
[9] الفهد، ناصر، التبیان فی کفر من اعان الامریکان، ص5. برای تفصیل بیشتر به کتابچه عذر به جهل رجوع کنید
[10] عبدالعزیز، عبدالقادر، الجامع فی طلب العلم الشریف،ص573
[11] عبدالحمید الامین، عبدالرحمن ، نثر اللؤ لؤ و الیاقوت،ص10
[12] : طبري، جامع البیان،ج30،ص179 و الکلمات المضیئه، ص20
|