یکی از مصادیق بارز «اولیاء طاغوت» و یا یکی از سران طاغوت نزد سلفیه تکفیری، حاكم ستمگر و پيشواي ظالم است، چرا که حاکم ظالم به جای خداوند بر کرسی قدرت و فرمانروائی نشسته و به جای خداوند حکم و دستور می دهد.
یکی از مصادیق بارز «اولیاء طاغوت» و یا یکی از سران طاغوت نزد سلفیه تکفیری، حاكم ستمگر و پيشواي ظالم است، چرا که حاکم ظالم به جای خداوند بر کرسی قدرت و فرمانروائی نشسته و به جای خداوند حکم و دستور می دهد و در حقیقت به یکی از صفات مهم خداوند که حاکمیت الله است طغیان کرده است، از این رو امروزه سلفیه تکفیری بدین بهانه، بسیاری از حاکمان کشورهای اسلامی و نیز مردمی که از آنها تبعیت میکنند را کافر قلمداد میکنند، هیئت فتاوای داعش در حکمی اعلام کرد که حاکم اسلامی اگر مختار باشد و حکمی خلاف شرع دهد و قانونی به صورت دائمی و ثابت وضع شود، از مصادیق کفر اکبر است و از دایرهی اسلام خارج است.[1]
مهمترین دلایل آنها عبارت است از این که خداوند تعالی حاكم طاغي را كافر، ظالم و فاسق معرّفي ميكند: (ومَن لَم يَحكُم بِما اَنزَلَ اللهُ فَاُولئِكَ هُمُ الكفِرون)مائده44؛ (ومَن لَم يَحكُم بِما اَنزَلَ اللهُ فَاُولئِكَ هُمُ الظّلِمون)مائده45؛ (ومَن لَم يَحكُم بِما اَنزَلَ اللهُ فَاُولئِكَ هُمُ الفسِقون)مائده47.
نقد دیدگاه سلفیان تکفیری در ارتباط با حاکمان طاغوتی
مهمترین دلایل آنها عبارت است از این که خداوند تعالی حاكم طاغي را كافر، ظالم و فاسق معرّفي ميكند همان طور که گذشت. اما در مورد این آیات تفسیرها و نظرات متفاوتی وجود دارد،[2] و آنچه که از این آیات نزد تمام مذاهب اسلامی مورد اتفاق است این که اگر کسی از روی علم و اختیار و به عمد حکمی دهد به گونه ای که حلال خدا را حرام و یا حرام خداوند را حلال کند و احکام خداوند را تغییر دهد، کافر و فاسق و ظالم است، ولی اگر حاکمی معتقد به احکام الهی هست ولی آنها را اجرا نمی کند، کافر نیست بلکه فاسق و ظالم است[3] و اگر برخی از مفسران و علماء تعبیر کفر به کار برده اند مقصود همان تعبیر ابن عباس است که گفته:«کفر من دون کفر» است.[4]
حاكم طاغي که حکم به غیر ما انزل الله می دهد یا به خاطر جهالت او می باشد، پس حكم او حكم جاهل است همان گونه که خداوند تعالی می فرماید: (اَفَحُكمَ الجهِلِيَّةِ يَبغونَ ومَن اَحسَنُ مِنَ اللهِ حُكمًا لِقَومٍ يوقِنون) مائده50.[5] یا به خاطر جهالت نیست بلکه به خاطر هوس و قدرت طلبی است که تعبیر به ظالم و فاسق می شود[6] و یا به خاطر عناد و جحد اوست که در این صورت از تعبیر کفر استفاده می شود.[7]
برخی نیز چون فخر رازی در تفسیر الکبیر به نقل از عکرمه نقل میکند که آیه: من لم یحکم؛ شامل کسی میشود که با دل و زبانش خداوند تعالی را انکار کند، اما کسی که در دلش بداند که این حکم خداست و با زبان خویش نیز اقرار کند که آن حکم خداوند است اما در عمل به چیزی حکم نماید که ضد آن است، این فرد شامل آیه من لم یحکم نمی شود که کافر باشد ولی تارک آن به شمار می رود.[8] همانطور که ابوبصیر طرطوسی یکی از رهبران فکری گروه های تکفیری در کتاب الطاغوت خود بیان کرده است که مقصود در آیه، حاکمی است که با علم و اختیار خود مرتکب کفر بواح شده باشد نه هر حاکمی که از روی هوی و یا از روی جهل خود حکمی برخلاف احکام خداوند تعالی می دهد.[9]
بنابراین حاکم طاغی به حاکمی گفته می شود که با اراده و با علم خود حکمی را که خلاف حکم خداوند است را صادر کند، اما سلفی های تکفیری پیروان نظریۀ مذکور را به دلیل اینکه کفر حاکم را به صورت آشکار و به گونه ای که آنها اعتقاد دارند، بیان نکردهاند کافر می دانند چرا که طبق قاعده طرفداران اندیشۀ تکفیر، هر کس کافر را تکفیر نکند خود کافر است.
پی نوشت:
[1]. هیئت البحوث و الافتاء، مقرر فی التوحید المعسکرات،ص36
[2] .که می توان برای اطلاع بیشتر به کتابچه حکم به غیر ماانزل الله رجوع کرد.
[3] .طبری، جامع البیان، ج6ص166
[4] .الحکم بغیر ما انزل الله واصول التکفیر، 105-114
[5] .جوادی آملی، تسنیم ج19ص305-307.
[6] .قرطبی، احکام القرآن،ج2ص61
[7] . ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج2ص61(تفصیل بیشتر در کتابچه حکم به غبر ما انزل الله رجوع شود)
[8] .فخر رازی، تفسیر الکبیر،ج6ص35، مصر، قاهره، دارالغد العربی
[9] .الطاغوت, طرطوسی،ابوبصیرص75-76
|