سلفی های وهابی-تکفیری به تبعیت از ابن قیم، طاغوت را به سه نوع تقسیم کرده اند: 1-طاغوت در عبادت بر اساس آیه 17 سوره زمر. 2-طاغوت در حکم بر اساس آيه 60 سوره نساء. 3-طاغوت در اطاعت، به استناد آيه 257 سوره بقره.
سلفی های وهابی-تکفیری به تبعیت از ابن قیم، طاغوت را به سه نوع تقسیم کرده اند: 1-طاغوت در عبادت بر اساس آیه 17 سوره زمر[1] 2-طاغوت در حکم بر اساس آيه 60 سوره نساء[2] 3-طاغوت در اطاعت، به استناد آيه 257 سوره بقره[3] .[4] طاغوت عبادی شامل هر چیزی می شود که غیر خداوند تعالی را پرستش کند و طاغوت در حکم نیز شامل امراء و رؤساء و حاکمان ظالم مستبدی می شود که سعی دارند کلام خود را به جای شرع مقدس بر دیگران تحمیل می کنند و طاغوت در اطاعت نیز شامل هر اطاعتی می شود که بر خلاف فرامین خداوند متعال است که در حقیقت این قسم همان طاغوت در عبادت است چرا که بنابر تعریف خود وهابیت اطاعت کردن و پیروی کردن را یک نوع عبادت می پندارند از این رو نمی تواند قسیم طاغوت در عبادت باشد و حتی طاغوت در حکم نیز در حقیقت همان قسم سوم است چرا که حکم دادن یک نوع عمل است که اگر این عمل در راستای فرامین خداوند متعال باشد، نوعی عبادت محسوب می شود.
بنابراین این گونه تقسیم ها به خاطر سهولت فهم مخاطب و یا از باب مجاز و تأکید می باشد و هیچ ملاک شرعی ندارد. لذا برخی از علماء سلفی نیز طاغوت را به دو قسم طاغوت در عبادت و طاغوت در حکم تقسیم کرده اند.[5]
بدون شک هر گونه تصرفی در هر امری به صورت مستقل از خداوند تعالی طاغوت به شمار می آید چرا که تمام امور عالم هستی تحت فرمان و اختیار اوست و اگر کسی در امورش تجاوز کند طاغوت است، اما سلفیه تکفیری به خاطر اینکه طاغوت را در مقابل عبادت با همان معنا و تفسیری که خود از آن ارائه دادهاند، بیان می کنند باعث شده احکام سختی را برای طاغوت مترتب کنند، آنها هر قانون و حکمی که غیر از قانون و حکم خداست را طاغوت می شمارند و بر آن حکم شرک و کفر را جاری می کنند،[6] همان طور که ابومصعب زرقاوی یکی از رهبران گروه های تکفیری بعد از تعریف طاغوت می گوید: امروزه مردم خدایان دیگری به گونه های مختلف گرفته اند و آنها را می پرستند آنها حلال ها و حرام های خود را از کسانی دیگر تبعیت می کنند و از آنها اطاعت می کنند، آنها چیزهایی تشریع می کنند که موافق هوای نفس انسانها باشد، پس هر کس از آنها تبعیت کند برای خود ارباب و خدایی گرفته که غیر از خداوند تعالی است چرا که خداوند می فرماید: حکم فقط از آن اوست و کسی را به غیر او نپرستید[يوسف:40].[7]
پی نوشت:
[1] . وَ اَلَّذِينَ اِجْتَنَبُوا اَلطّٰاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهٰا وَ أَنٰابُوا إِلَى اَللّٰهِ لَهُمُ اَلْبُشْرىٰ فَبَشِّرْ عِبٰادِ
[2] . مٰا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحٰاكَمُوا إِلَى اَلطّٰاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ
[3] اَلَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيٰاؤُهُمُ اَلطّٰاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ اَلنُّورِ إِلَى اَلظُّلُمٰاتِ أُولٰئِكَ أَصْحٰابُ اَلنّٰارِ هُمْ فِيهٰا خٰالِدُونَ
[4] الدرر السنية 10 / 503، إعلام الموقعين عن رب العالمين1/40.
[5] عبدالقادر بن عبدالعزیز، الجامع فی طلب العلم الشریف، ص571
[6] اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء, ج1ص543
[7] زرقاوی، ابومصعب، الکلمات المضیئه، ص6
|