ظاهر گرایی، متن گرایی افراطی است که با نادیده انگاشتن قرائن لازم در فهم نصوص، موجب به وجود آمدن تفسیرهایی تنگ نظرانه و غیر منطبق با سایر آموزههای دینی می شود.
نویسنده: ابو الفضل حسینی پور
ظاهر گرایی، متن گرایی افراطی است که با نادیده انگاشتن قرائن لازم در فهم نصوص، موجب به وجود آمدن تفسیرهایی تنگ نظرانه و غیر منطبق با سایر آموزههای دینی می شود.[1] این روش، دین را از قابلیت تطبیق بر زمان و مکان باز خواهد داشت و حق تصرف در ظاهر متون را به مخاطب نمی دهد حتی اگر مخالف صریح عقل باشد،.[2]
مهمترین دلیل ظاهر گرایی سلفیها، سلف گرایی آنها می باشد.[3] ابن تیمیه می گوید: «مذهب السلف رضوان الله عليهم إثبات الصفات وإجراؤها على ظاهرها ونفي الكيفية عنها؛ مذهب سلف بر این بوده که صفات خداوند را مطابق با ظاهر آیات ثابت کنند و کیفیت را از آن صفات منتفی کنند».[4]
اهمیت ظاهر گرایی نزد سلفیها از آنجا معلوم می شود که مرز بین اهل سنت و غیر اهل سنت را در همین ویژگی می دانند.[5]
چالش برانگیز ترین نتیجه ظاهر گرایی، در بحث صفات خبریه است. صفات خبریه صفاتی هستند که در قرآن و روایات آمده و ظاهر آنها تجسیم و تشبیه را می رساند.[6] مانند آیه «الرحمن علی العرش استوی»[7] و یا آیه «ید الله فوق ایدیهم»[8] که در این دو آیه مستقر بودن و دست داشتن برای خداوند ثابت شده است.[9] استقرار داشتن و دست داشتن، تشبیه خداوند به انسان ها است.
به اعتقاد برخی، کیفیت تفسیر صفات خبریه جدی ترین نقطه اختلاف سلفیها با دیگر مسلمانان است.[10] عموم مسلمانان معنی ظاهری صفات خبریه را رها کرده و خداوند را منزه از معنی ظاهری آن صفات دانسته اند. عده ای صفات را بدون کیف ثابت کرده اند،[11] عده ای قائل به تفویض[12] و اکثریت قائل به تأویل این صفات شده اند.[13]
اما سلفیها در تفسیر صفات خبری معتقدند که باید این صفات را طبق همان معنای ظاهری معنی کرد و کنار گذاشتن معنی ظاهری جایز نیست. صالح بن فوزان می گوید: آن چه خداوند خود را بدان وصف کرده و یا پیامبر خدا را به آن وصف کرده است، همان معنای ظاهری اش صحیح است.[14]
وی در ادامه این رویه را به همه اهل سنت نسبت می دهد و می گوید:
آنچه خداوند و رسول وی درباره صفات الهی آورده اند، از متشابهات نیست که نیازمند به تفویض معنای آن به خدا باشد؛ زیرا اگر چنین باشد، نصوص صفات، از اموری می شوند که معنی آن فهمیده نمی شود. در حالی که خداوند ما را به تدبر تمام قرآن امر کرده و تعقل در آیات و فهم آن ها را از ما خواسته است و اگر معنای نصوص صفات فهمیدنی نباشد، پس خداوند ما را به تدبر و تفهم چیزی امر کرده است که قابل تدبر و فهم نیست و به اعتقاد به چیزی فرمان داده است که برای ما واضح نیست. [15]
در کلمات ابن فوزان تشبیه گرایی به خوبی دیده می شود چنان که وی صفات خبری را نه تنها ظاهر گرایانه معنا می کند بلکه رسما اعتقاد دارد هیچ ابهام و پیچیدگی در رابطه لفظ و معنا وجود ندارد و معنای آن کاملا واضح است.
سلفیها برای فرار از تشبیه و تجسیم خداوند، کیفیت را از معانی ظاهری نفی كرده اند.[16] یعنی می گویند خداوند دست، پا، صورت و ... دیگر اعضا دارد ولی کیفیت آن عضو را ما نمی دانیم و به خدا واگذار می کنیم. [17] ابن عثیمین درباره نفی کیفیت از صفات ظاهری این چنین می گوید: سلف هرگز کیفیت را نفی نکرده اند.[18]زیرا نفی مطلق کیفیت، نفی اصل وجود صفت است و هیچ موجودی نیست مگر این که دارای کیفیت است؛ اما این کیفیت گاهی معلوم است و گاهی مجهول؛ کیفیت ذات خداوند و صفات وی برای ما مجهول است... بنابراین برای صفات خداوند کیفیت ثابت است اما اصل آن کیفیت را ما نمی دانیم.[19]
این توجیه، هم غیرعقلایی و هم متناقض است. به قول محمد ابوزهره عقول ما درک نمی کند که چگونه می توان بین قول به اشاره حسی به سمت خداوند و نشستن خدا بر عرش در آسمان و بین قول به تنزیه و عدم جسمانیت خداوند جمع کرد؟[20]
ابن جوزی (م 597 ق) نیز که خود از علمای حنبلی است در نقد ادعاهای ظاهر گرایان قبل از ابن تیمیه در صفات خبریه این چنین می گوید: جای تعجب است چگونه چیزی که علمش نزد خداوند است، دارای معنای ظاهری است؟ آیا معنای ظاهری استواء، نشستن نیست؟ و معنی ظاهری نزول خداوند، انتقال خداوند نیست؟ ظاهر این معانی لایق ذات خداوند نیستند.[21]
ظاهر گرایی در صفات خبریه حتی نزد گروه هایی مانند دیوبندیه که در برخی ابواب، نزدیکی فکری با سلفیه دارند مورد، پذیرش نیست.[22] خليل احمد سهارنپوری می گوید: علمای متأخّر ما صفات خبریه مانند «استواء» و «ید» را بر خلاف معنی ظاهری و طبق قرائن عقلی معنی می کنند.[23]
به هر حال ظاهر گرایی سلفیها سبب شده که آنها عدول از معنای ظاهری آیات و روایات را جایز ندانند. از این رو دو اصل مهم تأویل و مجاز را نیز نمی پذیرند.[24]
منابع:
پی نوشت:
[1]. سلفی گری و وهابیت (ج2 مبانی)، مهدی علیزاده، ص114و115.
[2]. رک: فرق و مذاهب کلامی، ربانی گلپایگانی، ص216.
[3] سلفی گری و وهابیت، سید مهدی علی زاده موسوی، ج1، ص274.
[4] . مجموع الفتاوی، ابن تيميه، ج4، ص6.
[5] العقیده الصحیحه و نواقض الاسلام، بن باز، ص8 .
[6]. الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص104؛ الصفات الإلهية في الكتاب والسنة النبوية في ضوء الإثبات والتنزيه، محمد امان جامی، ص204؛ رسائل و مقالات، آیت الله سبحانی، ج2، ص: 36
[7] . طه، 5.
[8] . فتح، 10.
[9]. رک: أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن، محمد الأمين الشنقيطي، ج7، ص282؛ علماء نجد .. مشاهد ومواقف، عبد العزيز بن محمد آل عبد اللطيف، ص27؛ تهذیب شرح العقیده الطحاویه، ابی بصیر الطرطوسی، ص82.
[10] الصحوه الاسلامیه من امراهقه الرشد، قرضاوی، ص202.
[11] الابانه عن اصول الدیانه، ابوالحسن اشعری، ص75
[12]. الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص092
[13] تفسير مفاتيح الغيب، فخر الدين رازى، ص303؛ أبكار الأفكار في أصول الدين، آمدی، ج2، ص: 46. (معتزله، شیعه، ماتریدیه و عموم اشاعره بعد از فخر رازی قائل به تأویل بوده و هستند)
[14]. تعقیبات علی کتاب البوطی، ابن فوزان، ص113.
[15]. تعقیبات علی کتاب البوطی، ابن فوزان، ص113.
[16]. مقاله وهابیت، آیین تجسیم و تشبیه، مجله كلام اسلامي، سید مهدی علیزاده موسوی، شماره 82، ص132.
[17] مجموع الفتاوی، ابن تيميه، ج4، ص6.
[18] این قول در رد قول کسانی است که کیفیت را از صفات خبریه رد می کنند.
[19] مجموع فتاوی و رسائل، ابن عثیمین، ص194.
[20] ابن تیمیه حیاته و عصره، آرائه و فقهه، محمد ابوزهره، ص270.
[21]. دفع شبهه التشبیه، ابن جوزی، ص34.
[22]. الاختلافات الأصليّة بين عقيدة أهل السُنة الديوبندية والفرقة الوهابية، راشد بن أحمد بن علي، ص8.
[23]. مباحث في عقائد أهل السنة المسمى بالمهند على المفند، خليل أحمد سهارنپوري، ص64.
|
مطالب دیگر در این بخش |
ظاهر گرایی از دیدگاه سلفیها |