عده ای از مسلمانان به نشانه علاقه خود به انبیاء و اولیاء، فرزندان خود را غلام آن اولیاء الهی دانسته و نامشان را به عبدالنبی، عبدالرسول، عبدالحسین و... می گذارند. سلفیهای تکفیری نسبت به این نام گذاری حساسیت نشان داده و این کار را خلاف دین و مغایر با بندگی خداوند و شرک میدانند!
عده ای از مسلمانان به نشانه علاقه خود به انبیاء و اولیاء، فرزندان خود را غلام آن اولیاء الهی دانسته و نامشان را به عبدالنبی، عبدالرسول، عبدالحسین و... می گذارند. سلفیهای تکفیری نسبت به این نام گذاری حساسیت نشان داده و این کار را خلاف دین و مغایر با بندگی خداوند و شرک میدانند![1]
این دیدگاه درحالی است که نامگذاری افراد با پیشوند «عبد» به عنوان احترام و تشریفات، در تاریخ عرب نیز امری مرسوم بوده است. لذا در بین اعراب مرسوم بوده که کودکان یتیم تحت سرپرستی شخصی را به عنوان عبد آن شخص نام گذاری می کرده اند. چنانکه جناب هاشم قبل از وفات، به فرزندش مُطّلب سفارش کرد سرپرستی برادر خردسالش «شیبه» را بر عهده گیرد. مطّلب نیز وصیت پدرش را انجام داد و شیبه را به مکه آورد و همین امر باعث شد تا شیبه به عبدالمطلب مشهور شود.[2]
پس از اسلام، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم اسامی بعضی از صحابه را تغییر داد اما نام عبدالمطلب را که برخی از افراد داشتند تایید کرد.[3] اگر این گونه نامگذاری، شرک یا حرام میبود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قطعاً نام عبدالمطلب را نیز تغییر میداد.
از این رو ادعای برخی از سلفیهای تکفیری که تسمیه عبدالحسین و عبدالرضا را مانند نامگذاری مشرکان به عبدالعزی، عبداللات می دانند، تشبیه صحیحی نیست. چرا که همان گونه که مفتی سعودی ابن باز نقل میکند پیامبرخدا اسامی تعداد زیادی از صحابه را که نام های شرک آمیز داشتند تغییر داد اما نام عبدالمطلب را از این تغییر استثنا نموده و آن را تایید کرد.[4] در حقیقت معنی ندارد اسمی شرک آمیز باشد ولی پیامبرخدا آن شرک را استثنا کند.
با توجه به سیره پیامبرخدا باید در انگیزه نامگذاری ها دقت کرد. اگر همچون مشرکان برای ابراز علاقه به بت ها که امری شرک آلود است باشد، باطل است اما اگر به انگیزه عقلایی و ابراز علاقه به انبیاء و اولیاء باشد، اشکالی ندارد. چنانچه پیامبرخدا نام عبدالمطلب که مردی موحد بود، نامش را تأیید کردند.
ادعای اجماع نیز در عدم جواز نامگذاری به بنده بودن برای دیگران، دلیل قابل قبولی نیست زیرا این اجماع خلاف سیره پیامبرخدا است چنانچه نام «عبدالمطلب» را تغییر ندادند.
توجه به معنای «عبد» نیز ما را در مسیر صحیح کمک خواهد کرد. عبودیت و بندگی سه معنا دارد.
1. عبودیت تکوینی: یعنی خداوند خالق و معبود است و همه مخلوقات عالم هستی بنده او هستند که این عبودیت مخصوص خدا است.
2. عبودیت وضعی و قانونی: عبد و امه که در مقابل کفاره برخی گناهان آزاد می شوند و در ابواب فقهی بحث می شود باشد.
3. عبودیت تشریفی و اخلاقی: گاهی انسان برای ادای احترام نسبت به یک شخص بزرگوار و اعلام اطاعت از او، به او میگوید من عبد و غلام تو هستم، یعنی همانگونه که بنده وضعی و قانونی نسبت به سیدش مطیع است، من هم نسبت به تو مطیع هستم.
با توجه به کاربردهای کلمه عبودیت روشن میشود که نامگذاری افراد به عبدالنبی و عبدالحسین از سنخ عبودیت تکوینی و نیز عبودیت قانونی و وضعی نیست بلکه به معنای عبودیت تشریفاتی و اخلاقی است که نشان دهنده علاقه به پیامبر و امام حسین و آمادگی برای اطاعت از آنهاست، پس هیچ منافاتی با توحید ندارد.
لغویین نیز یکی از معانی «عبد» را مطیع دانسته اند،[5] کسی که فرزند خود را عبد الرسول نامیده است، یعنی اعلام می کند که فرزندش مطیع پیامبر است همچنان که خدا می فرماید که از پیامبر و اولی الامر اطاعت کنید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ؛[6] ای کسانی که ایمان دارید از خدا و پیامبر و اولی الامر اطاعت کنید.
از این رو ادعای وهابیان که انگیزه مسلمانانی را که فرزندان خود را عبدالحسین و عبدالرسول مینامند را اعتقاد به الوهیت صاحبان اسامی میدانند؛[7] مخدوش می باشد؛ چرا که «عبد» به چند معنی می باشد یکی از آنها مطیع بودن در مقابل انبیاء و اولیاء است که سبب نزدیکی به خداوند می باشد.
منابع
قرآن کریم.
1. معجم مقاييس اللغة، ابن فارس، احمد، تحقيق: عبد السلام محمد هارون، دار الفكر، 1399ق.
2. إعانة المستفيد بشرح كتاب التوحيد، صالح بن فوزان بن عبد الله الفوزان، مؤسسة الرسالة، بی جا، چاپ سوم، 1423هـ .
3. إنسان العيون في سيرة الأمين المأمون (السيرة الحلبية)، الحلبي، علي بن ابراهيم، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ دوم، 1427هـ.ق.
4. تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس، حسين بن محمد بن الحسن الدِّيار بَكْري، دار صادر، بيروت، بی تا.
5. مجموع فتاوى، عبد العزيز بن عبد الله بن باز، تحقیق محمد بن سعد الشويعر؛ http://www.alifta.co
6. الملخص في شرح كتاب التوحيد، صالح بن فوزان بن عبد الله الفوزان، دار العاصمة، الرياض، چاپ اول، 1422ق.
پی نوشت ها:
[1]. صالح فوزان، الملخص في شرح كتاب التوحيد، ص 360
[2] . ر.ک: الدِّيار بَكْري، حسين بن محمد، تاريخ الخميس في أحوال أنفس النفيس، ج1 ، ص158؛ حلبي، علي بن ابراهيم، إنسان العيون في سيرة الأمين المأمون (السيرة الحلبية)، ج1، ص12.
[3] . عبدالعزیز بن باز، مجموع فتاوى، ج18، ص51.
[4] . عبدالعزیز بن باز، مجموع فتاوى، ج18، ص51.
[5] . ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، ج4، ص 206 ؛ ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص270 – 272.
[6] نساء، 59.
[7] . صالح فوزان، إعانة المستفيد بشرح كتاب التوحيد، ج2، ص206.
|