ابن تیمیه شخصیتی است که با فتاوای شاذ و خارج از مذهب اهل سنت در مسائل اعتقادی و فقهی با مخالفت هایی از سوی علمای هم عصر خود مواجه شده که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود.
1.شمس الدین ذهبی
ذهبی یکی از شاگردان و اصحاب ابن تیمیه است و در بعضی از آثارش از وی تجلیل می کند، اما با این حال وی در نامه ای سرگشاده معروف به « النصیحه الذهبیه لابن تیمیه » که در اواخر عمر ابن تیمیه نوشته است، به انتقاد از ابن تیمیه و پیروانش می پردازد.
ذهبی با اعتراض به خودستایی وعیب جویی های ابن تیمیه می نویسد: استخوان را در چشم برادر مومن خود می بینی اما تنه درختی را که در چشم خود داری فراموش کرده ای! خود ستایی تاکی؟ مذمت و نکوهش علما و عیب جویی از مردم تاکی ؟ مگر نمی دانی پیغمبر خدا فرمود: مردگان خود را جز به خیر یاد نکنید.
ذهبی با انتقاد از طرح مسائل بیهوده و برداشت های اشتباه از دین توسط ابن تیمیه در جامعه، حدیث نبوی (ان اخوف ما اخاف علی امتی کل منافق علیم اللسان) استناد کرده و تلویحا ابن تیمه را منافق می خواند و معتقد است پیامبر اکرم (ص)نیزاز رفتار ابن تیمیه ناراضی است.
ذهبی با انتقاد از اوضاع به وجود آمده توسط ابن تیمیه و قرار دادن ابن تیمیه در کنار شمشیر حجاج بن یوسف ثقفی و زبان تند ابن حزم اندلسی از رفتار و گفتار وی شدیدا انتقاد می کند.
ذهبی در ادامه نامه، با تردید در ایمان ابن تیمیه در مورد پیروان وی می گوید: ای شکست خورده! هر کس از تو پیروی کند، خود را در معرض کفر و فروپاشی دینش قرا داده است، بویژه اگر انسان هایی بی سواد و بی پروایی باشند که دین را به خاطر هواهای نفسانی و ارضای شهوت خود پذیرفته اند. این چنین پیروانی گرچه به ظاهر ازتو دفاع می کنند اما در باطن از دشمنان تو هستند. مگر نه این است که اکثر پیروان تو، انسان هایی ناتوان، سبک مغز، بی سواد، دروغگو، کودن و یا فریبکار هستند؟ اگر در میان پیروانت افراد صالحی باشند، آنان نیز خشک مقدسان کوته فکر هستند. برای پی بردن به درستی گفته های من ، می توانی پیروانت را بیازمایی.
ای ابن تیمیه!تا کی با سوار شدن بر مرکب افسار گسیخت خودبینی و خود ستایی، به علما، نیکان و پرهیزکاران می تازی؟
ذهبی در پایان نامه با یادآوری مرگ برای این تیمیه و ابراز ناامیدی از اثر نصایح وی بر ابن تیمیه می گوید:« فما اظنک تقبل علی قولی و لا تصغی الی و عظی، بل لک همة کبیرة فی نقض هذه الورقه بمجلدات ... فاذا کان هذا حالک عندی و انا الشفوق المحب الواد، فکیف حالک عند اعدوک؟ و اعداوک والله فیهم صلحا و عقلا و فضلا کما ان اولیاءک فیهم فجره و کذبه و جهله و بطله و عغور و بقر».[1]
لازم به ذکر است که با توجه به تعصب شمس الدین ذهبی نسبت به ابن تیمیه و تفکراتش و دفاع و پیروی از ابن تیمیه در آثارش، چنین استنباط می شود که افکار ابن تیمیه به قدری تند انحرافی بوده است که حتی دوستان و شاگردانش نیز از او نارحت بوده اند و در مقابل او موضع گیری کرده اند.
2.عبدالعزیز بن محمد بن ابراهیم بن جماعه شافعی
وی با تندی و لحن شدید درتوبیخ ابن تیمیه می گوید: خداوند ابن تیمیه را ذلیل و گمراه ساخته، لباس خواری بر تن او پوشانده و چنان مبتلا به تهمت و کذب ساخت که جز خفت، بی آبرویی نتیجه دیگری برای او نداشت. [2]
3. عبدالله بن اسعد یافعی شافعی
او معتقد است افکار ابن تیمیه عجیب و غریب، باطل و با مذهب اهل سنت تباین دارد. زشت ترین آن ها ، جلوگیری از زیارت قبر پیامبر (ص) و معصیت دانستن آن، توهین به علمای بزرگ اهل سنت همچون غزالی، قشیری، ابن عریف ، و شاذلی، اعتقاد به جسمانیت خداوند و فتاوای نادرست در فروع می باشد.[3]
4. عبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی سبکی شافعی ( 727-771 ه.ق)
تاج الدین عبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی سبکی درباره ابن تیمیه و پیامدهای ناگوار پیروی از او می گوید: ابن تیمیه ضررهای سهمگین و جبران ناپذیری را بر مزّی، ذهبی، برزالی و سایر پیروان خود وارد ساخته است و آنان را به ارتکاب اشتباهات بزرگی واداشته و در گرداب کارهای زشت و حفره های آتش فرو برده است. امید می رود خداوند اعمال قبیح آنان و پیروانشان را نادیده بگیرد.[4]
5. ابن بطوطه مراشکی مالکی (703-779 ه ق)
ابن بطوطه جهانگرد معروف، در سفرنامه خود با تردید در سلامت عقلی و روانی ابن تیمیه می گوید: وی در علوم و فنون مختلفی اظهار نظر می کرد درحالیکه اختلال ذهنی و مشکل عقلی داشت .... روزی در جلسه درس ابن تیمیه، شنیدم که می گفت:همانگونه که من از منبر پایین می آیم خداوند نیز از آسمان به زمین می آید[5]
6. ابوبکر بن محمد حصنی دمشقی شافعی (752-829 ه .ق)
حصنی دمشقی شافعی با نگاراش دو کتاب « دفع الشبهه عن الرسول و الرساله» و دفع شبهه من شبه و تمرد در رد افکار و عقاید ابن تیمیه، اعتراض و انتقاد شدید خود را اظهار داشته است.
وی ابن تیمیه را زندیق و کافر دانسته و سخنان طرفداران وی، از جمله ابن کثیر، ابن عبدالهادی و کتبی در مورد ابن تیمیه را فاقد ارزش و اعتبار می داند. [6]
حصنی دمشقی بر این باور است که ابن تیمیه در آثار خود به جای ترویج اعتقادات صحیح اسلامی و هدایت مسلمانان، به تنقیص خداوند، جسارت به ساحت پیامبر اسلام و شیخین و تکفیر بعضی از صحابه و مسلمین پرداخته است.[7]
حصنی دمشقی پس از ذکر مواردی از اعتقادات ابن تیمیه، می گوید: این سخنان ابن تیمیه بدن انسان را به لرزه می اندازد. سخنانی که قبل از زندیق حران ( ابن تیمیه) در هیچ زمان و مکانی، از کسی شنیده نشده بود. ابن تیمیه با بهانه قرار دادن داستان عمر به ساحت پیامبر اکرم جسارت نموده است. مقام و منزلت آن حضرت را در دنیا پایین آورده و مدعی شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بین رفته است. این سخنان ابن تیمیه کفر او را ثابت می کند.[8]
وی در جای دیگر با خبیث و مریض القلب دانستن ابن تیمیه و بی سواد دانستن پیروان وی به نمونه هایی از انحرافات ابن تیمیه اشاره کرده و می گوید: ابن تیمیه برای ایجاد فتنه و آشوب میان مسلمانان، محکمات قرآن و روایات را رها کرده و سراغ متشابهات قرآن و روایات رفته است. با تشبیه خداوند به مخلوقات و تجسیم ذات باری تعالی، خداوند را تکذیب نموده است، چراکه خداوند در قرآن کریم خودش ، را از هر عیب و نقصی منزه میداند. همچنین به بدگویی از خلفای راشدین و انسان های صالح و تابعین پرداخته است. ».[9]
7.محمد بن محمد بخاری حنفی ( 746-822 ه.ق)
بخاری حنفی با تصریح به بدعت گذار بودن ابن تیمیه و کافر بودن وی، در جلسات درس خود میگفت: هر کس ابن تیمیه را شیخ الاسلام بداند، کافر است. [10]
8. ابن حجر عسقلانی شافعی (773-852 ه .ق)
احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی شافعی با رد دیدگاه ابن تیمیه درباره زیارت قبر پیامبر عقیده ابن تیمیه در این مساله را از زشت ترین اعتقادات وی میداند.[11]
وی با انتقاد از تندروی ها و جسارت ابن تیمیه به امیر المومنین علی بن ابی طالب می گوید: ابن تیمیه به هر نحوی و با هر قیمتی تلاش کرده تا روایاتی را که علامه حلی ذکر کرده ، نقد و رد نماید اما به دلیل اعتماد کردن بر مکنونات قلبی و حفظیات خود و مراجعه نکردن به کتاب ها، بسیار از احادیث صحیح را نیز ضعیف کرده است. وی در توهین و سست نشان دادن سخنان علامه حلی آن قدر مبالغه و تلاش نموده که در برخی مواقع به تنقیص حضرت علی علیه السلام منجر شده است. [12]
ابن حجر در کتاب دیگرش به تفصیل انحرافات فکری ابن تیمیه و تاثیر منفی و مخرب آن بر جامعه اسلام را ذکر کرده است. [13]
پی نوشت:
[1] علامه امینی ،الغدیر فی الکتاب و النسه و الادب:ج5، ص135 -137 ، یزیاره المشاهد المشرفه، ر.ک ، سیر اعلام النبلاءج1،ٌ38مقدمه شعیب الارنووط.
[2] بحوث فی الملل و النحل: ج4، ص64، به نقل از عزامی شافعی در فرقآن القرآن بین صفات الخالق و صفات الاکوان:ص123.
[3] یافعی شافعی، مراه الجنان و عبره الیثظان فی معرفه ما یعتبر من حوادث الزمان، ج4،ٌ209، حوادث 728 هجری قمری .
[4] سبکی شافعی، طبقات الشافعیه الکبری، ج10،ٌ400، شرح حال مزی، ش1417.
[5] ابن بطوطه مالکی، تجفه النظار فی غرائب الامصار معروف به رحله ابن بطوطبه:ص112-113، مدینه دمشق و مسجدها الاموی.
[6] حسینی دمشقی، ذیل تذکره الحفاظ، ص58 و 59.
[7] حصنی دمشقی شافعی، دفع الشبهه عن الرسوفل و الرساله:ص126.
[8] حصنی دمشقی شافعی، دفع الشبهه عن الرسوفل و الرساله:ص 131.
[9] جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل:ج4، ص59-60، آرا معاصریه و مقاربی عصره فی حقه. به نقل از حصنی در دفع شبهه من شبه و تمرد:ص216.
[10] . شوکانی وهابی، البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، ج2، ٌ137، شرح حال محمد بن محمد العلا البخاری، العجمی الحنفی، ش515، و با لغ العلا فی رده حتی صرح بکفر من الطلقفعلیه شیخ الاسلام». حاجی خلیفه حنفی، کشف الظونعن اسامی الکتب و الفنون، ج1، ص220، بحث ابن تیمیه و ابن الزملکانی.
[11] ابن حجر عسقلانی شافعی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری:ج3، ص79-80، کتاب فضل الصلاه، باب فضل الصلاه فی مسجد مکه و المدینه،شرح احادیث 1188، 1189 و 1190.
[12] ابن حجر عسقلانی، شافعی، لاسن المیزان، ج6، ص414، شرح حال علامه حلی، ش9454.
[13] ابن حجر عسقلانی شافعی، الدرر الکامنه فی اعیان المائه الثامنه، ج1، ص144 -160 ، شرح حال ابن تیمیه ، ش409.
منبع: کتاب شناخت وهابیت
|