اصل مشروعیت استشهادی مورد تایید بیشتر علمای سلفی است و کمتر کسی پیدا می شود که استشهادی را به عنوان یکی از شیوه های جهاد علیه دشمن به رسمیت نشناسد.
اصل مشروعیت استشهادی مورد تایید بیشتر علمای سلفی است و کمتر کسی پیدا می شود که استشهادی را به عنوان یکی از شیوه های جهاد علیه دشمن به رسمیت نشناسد. اما در مواجهه با عملیات هایی که به نام استشهادی به وقوع می پیوندند، آراء گوناگونی دیده می شود. برای دستیابی به نظرات برجسته، ناگزیر از واکاوی این اصطلاح هستیم.
در تاریخ معاصر، اصطلاح استشهادی دو دوره متفاوت در جغرافیای اسلامی را پشت سر گذاشته است. دوره نخست زمانی است که این عمل به عنوان مهمترین سلاح مردم فلسطین برای دفاع از حریمشان شناخته می شد[1] و پس از آن در لبنان، افغانستان، چچن و برخی کشورهای دیگر این شیوه ادامه پیدا کرد.[2] دوره دوم اقداماتی است که گروه های تکفیری برای پیشبرد اهداف خود در عراق و سوریه استفاده می کنند. داعش دارای بزرگترین تیم استشهادی در این منطقه است و جریان های دیگر مانند طالبان نیز از گذشته تا کنون هر ازچند گاهی دست به چنین اقداماتی می زنند.
پیرامون حکم عملیات های استشهادی دو دیدگاه عمده از علمای سلفی دیده می شود:
دیدگاه نخست: عدم جواز؛ عده ای با وجود پذیرش مشروعیت استشهادی، اما عملیات های استشهادی عصر حاضر را خودکشی قلمداد کرده و جایز نمی دانند،[3] زیرا آن را حرکتهای فردی می دانند که بدون پشتوانه فکری و حمایت برنامه ریزی شده از سوی جمع مسلمانان است.[4] برخی شروطی را برای جواز آن ذکر کرده اند از قبیل اینکه نفع مسلمانان در آن باشد، اما در ادامه با اشاره به اقدامات استشهادی مردم فلسطین افزوده اند: کشتن چند یهودی که در اداره و رهبری جامعه یهود نقشی ندارند بی فایده است که حتی انتقام طرف مقابل و کشته شدن تعدادی از مسلمانان را در پی خواهد داشت.[5] پاره ای نیز هیچ اعتقادی به استشهادی ندارند و همه این موارد را خودکشی و قتل نفس می نامند؛[6] البته با توجه به اینکه قائلین این دیدگاه وابسته به جریان سیاسی خاصی هستند، به نظر می رسد بیشتر این آراء، ناظر به اقدامات استشهادی مردم فلسطین و تحت تاثیر مواضع سیاسی آل سعود در جهت به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل می باشد.
دیدگاه دوم: جواز؛ صاحبان این نظر، چهره متفاوتی از استشهادی نشان می دهند. افرادی چون ایمن الظواهری نیاز را در این دید که تمرکز بیشتری بر عملیات های استشهادی طالبان داشته و آن را بزرگترین راه پیروزی بر دشمنان توصیف کند.[7] وی سوگند می خورد که اگر امکان عملیات استشهادی علیه دشمنان اسلام برای او فراهم بود، لحظه ای در انجام آن کوتاهی نمی کرد.[8]
این دسته با توجه به عملیات های استشهادی فلسطینیان، آنها را قوت قلبی می داند که هر غیرتمندی به آن رشک می برد[9] و باعث برآشفتن اسرائیلیها شده و رعب و وحشت را به دل آنها سرازیر می کند.[10] برخی نیز تلاش دارند از این اقدامات به عنوان الگو برای استشهادی های عراق و سوریه استفاده کنند.[11] البته کسانی هم هستند که این اقدامات را تنها مشروط بر وجود ضرورت شرعی،[12] و با اذن حاکم شرعی می دانند.[13]
در نتیجه نمی توان به نظر واحدی در مشروعیت اقدامات استشهادی که این روزها به وقوع می پیوندد، دست یافت. اما با این وجود سلفی های تکفیری و حامیان داعش، استشهادی را مرحله ارتقاء یافته فریضه جهاد دانسته،[14] و تمجیدهای بی حد و مرزی برای این اقدام بر زبان جاری می کنند.[15] آنان عملیات استشهادی را بهترین وسیله برای ترساندن دشمنان اسلام به حساب آورده،[16] و مستشهِد را مطیع فرامین الهی معرفی می کنند.[17]
از دیدگاه آنان کسانی دست به اقدام استشهادی می زند که بر سر عهدی که با خدا بسته، صادقانه ایستاده اند،[18]،[19] آنان نیت خود را برای خداوند خالص کرده اند[20] و به فضل الهی! موجود هستند،[21] و عنوان فدائی برای آنان شایسته تر است.[22] این عده از ابومصعب الزرقاوی به عنوان امیر استشهادیون یاد می کنند.[23]
نقد و بررسی
اما باید توجه داشت حتی در صورت اثبات مشروعیت عمل استشهادی، هرگز نمی توان اقدامات تروریستی گروه های تکفیری را مصداق عملیات استشهادی قلمداد نمود. این گروه ها بدون توجه به شرایط وجوب جهاد و کسانی که می توان علیه آنان اقدام استشهادی انجام داد، با نگاه تنگنظرانه خود، بسیاری از مسلمانان را از محدوده اسلام خارج کرده و خون آنان را مباح می کنند، سپس از بین بردن آنان را با هر وسیله و ابزاری جایز می شمارند. آنان بدون توجه به انعکاس منفی اقدامات تروریستی، خود را نماینده اصلی اسلام معرفی کرده و چهره ای نامطلوب از اسلام برای جهانیان نمایان می سازند. اين در حالی است که رسول گرامی اسلام(ص) حتی هنگامی که می خواستند سپاهی برای جنگ اعزام کنند، خطاب به آنها می فرمودند:
«با نام خدا و براي خدا و در راه خدا سفر را آغاز کنيد. نيرنگ و حقه نزنيد، کشته ها را مُثله نکنيد. سالخوردگان، کودکان و زنان را نکشيد و درختي را نبريد، مگر آنکه مجبور شويد.»[24]
در حالی که بیشتر قربانیان عملیات های انتحاری، مسلمانان بیگناه و زنان و کودکان هستند، با این جنایات، آیا می توان آنان را پیرو رسول خدا(ص) دانست؟ آیا کسانی که خودشان را در جمع نمازگزاران یک مسجد منفجر می کنند، در این تصور هستند که موجبات رضایت پیامبر(ص) را فراهم آورده اند؟ بدون شک، روشنگری و معرفت افزایی پیروان اندیشه های افراطی، سهم زیادی در کم شدن این اقدامات تروریستی خواهد داشت.
پی نوشت:
[1] . صایغ، انیس، و دیگران، الموسوعة الفلسطينية، ج 3 ص 393.
[2] . الحمود، سامی، الاعمال الفدائیه، ص 104.
[3] . البانی، محمد ناصرالدین، دروس للشيخ محمد ناصر الدين الألباني، ج 14 ص 44.
[4] . البانی، محمد ناصرالدین، تفريغ سلسلة الهدى والنور للشيخ الألباني، جلسه 489، ص 8.
[5] . بن عثیمین، محمد بن صالح، اللقاء الشهري، ج 22 ص 15.
[6] . البدر، عبدالمحسن بن حمد، شرح سنن أبي داود، درس 362، ص 36؛ الحصين، محمد بن فهد، الفتاوى الشرعية في القضايا العصرية، ص 166.
[7] . الظواهری، أیمن، ابحاث و رسائل، ص 269؛ سيث جي جونس، مكافحة التمرد في أفغانستان، ص 35.
[8] . الظواهری، أیمن، تبرئة أمة القلم والسيف من منقصة تهمة الخور والضعف، ص 178.
[9] . قرضاوی، یوسف، الإخوان المسلمون ردود على تساؤلات واتهامات، ص 30.
[10] . قرضاوی، یوسف، القدس قضية كل مسلم، ص 22.
[11] . الشحود، علی بن نایف، رسالة هامة جدا للمجاهدين في العراق، ص 15.
[12] . هیکل، محمد خیر، الجهاد والقتال في السياسة الشرعية، ج 2 ص 1401.
[13] . التكروري، نواف هايل، العمليات الاستشهادية في الميزان الفقهي، ص 88.
[14] . مقدسی، ابی ولید، أجوبة اللقاء المفتوح مع الشيخ أبي الوليد المقدسي أمير جماعة التوحيد والجهاد، ص 25.
[15] . الشحود، علی بن نایف، المهذب في فقه الجهاد وفضائله، ص 288.
[16] . البغدادي، أبوحمزة، الدستور؛ ملة الكفار، ص 4.
[17] . الحربي، أبو المنذر، عون الحكيم الخبير في الرد على كتاب البرهان المنير في دحض شبهات أهل التكفير والتفجير، ص 383.
[18] . احزاب/ 23.
[19] . الحسنی، محمد بن إبراهيم، هداية الساري في حكم استهداف الطواري، ص 1.
[20] . الجودت، مسلم، اشکالیه عملیة الاستشهادیة، ص 2.
[21] . مقدسی، ابی ولید، أجوبة اللقاء المفتوح مع الشيخ أبي الوليد المقدسي أمير جماعة التوحيد والجهاد، ص 35.
[22] . الحمود، سامی، الاعمال الفدائیه، ص 94.
[23] . موسسه منبر التوحید، حوار شيق مع الشيخ القائد أبي منصور، ص 13.
[24] . أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: «انطلقوا باسم الله وبالله وعلى ملة رسول الله، ولا تقتلوا شيخا فانيا ولا طفلا ولا صغيرا ولا امرأة، ولا تغلوا، وضموا غنائمكم، وأصلحوا وأحسنوا إن الله يحب المحسنين». ابوداود سجستانى، سليمان، سنن أبى داود، ج 3 ص 37.
|