توسل به معنی واسطه قرار دادن نزد خدا برای رسیدن به مقصود می باشد. توسل صورتهای مختلفی دارد. سلفی ها در توسل به ذات، جاه، مقام و حق با مسلمین اختلاف دارند و آن را بدعت و حرام می دانند. و ادعا می کنند که جاه هر شخص فقط به خود او نفع دارد.
توسل به معنی واسطه قرار دادن نزد خدا برای رسیدن به مقصود می باشد. توسل صورتهای مختلفی دارد. سلفی ها در توسل به ذات، جاه، مقام و حق با مسلمین اختلاف دارند و آن را بدعت و حرام می دانند. و ادعا می کنند که جاه هر شخص فقط به خود او نفع دارد . در حالی که روایاتی در تأیید این نوع توسلات وجود دارد. و نیزمتوسلین به آن جاه و مقام توسل می کنند و آن را واسطه می کنند ،نه این که آن را برای خودشان بخواهند.
توسل
توسل و واسطه قرار دادن از امور ذاتی و فطری بشر می باشدکه خداوند هم در قران به آن دستور داده است. اصل توسل مورد قبول همه مسلمین حتی سلفی ها و وهابی ها می باشد. اما در بعضی از مصادیق توسل، بین سلفی های تکفیری با سایر مسلمین اختلاف وجود دارد. سلفی ها بعضی از توسلات را حرام و بدعت می دانند. در اینجا به بررسی مفهوم توسل و دیدگاههای سلفی ها نسبت به آن را بررسی می کنیم.
توسل یک معنای عامی دارد که شامل شفاعت و استغاثه و... هم می باشد. و یک معنای خاص دارد که در آن مستقیما خدا خوانده می شود و مقام و بزرگی اولیای الهی واسطه قرار می گیرند. و ما در اینجا این نوع توسل را بررسی می کنیم.
توسل در لغت: توسل از ماده وسل در لغت به آنچه که باعث تقرب و نزدیکی به دیگری شود، هست[1].
توسل در اصطلاح: توسل در اصطلاح با معنی لغوی آن نزدیک هست و به معنی این است که بنده ای چیزی یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد برای رسیدن به هدف و مقصود خودش.[2]
انواع توسل: توسل یک معنای عامی دارد که شامل شفاعت و استغاثه و تبرک و حتی زیارت نیز می شود. اما یک معنای خاصی هم دارد که در مقابل شفاعت و استغاثه هست. و آن هم به این صورت هست که انسان خواسته خود را مستقیما از خدا می خواهد و این امور را واسطه قرار می دهد، مثلا می گوید به خاطر فلان عمل یا فلان شخص خواسته من را اجابت کن. این نوع توسل چند صورت می تواند داشته باشد:
1- توسل به ذات و اسماء و صفات الهی.
2- توسل به قرآن کریم.
3- توسل به ایمان و عمال صالح.
4- توسل به ذات اولیاء و صالحین.
5- توسل به جاه و مقام و حرمت انبیاء و صالحین.
توسل از منظر سلفی ها و وهابی ها:
اختلاف سلفی ها و وهابی ها در توسل با سایر مسلمین در توسل به ذات و مقام و جاه و حرمت اولیاء و صالحین و انبیاء می باشد که این نوع توسلات را بدعت و حرام می دانند. ولی در بقیه توسلات اختلافی بین سلفی ها و سایر مسلمین نیست چون که همه در جواز توسل به ذات و اسماء و صفات الهی و توسل به ایمان و عمل صالح و توسل به قرآن و عدم جواز توسل به بتها اتفاق نظر دارند.
یکی از دلایل سلفی ها برای حرمت این نوع توسلات این است که از پیامبر خدا درباره این نوع توسل چیزی نقل نشده و صحابه نیز به آن عمل نکرده اند.[3]
نقد و بررسی:
اولا: روایاتی هست که جواز این نوع توسلات را اثبات می کنند.
الف: پیامبر خدا به مرد نابینایی که از او درخواست کرد که برای او دعا کند تا خداوند چشم او را شفا دهد؛ فرمود برو مسجد و وضو بگیر و نماز بخوان و بعد از ان این دعا را بخوان: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى رَبِّكَ، اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ[4] پروردگارا از تو می خواهم، و به سوی تو توجه می کنم به واسطه پیامبرت محمد، پیامبر رحمت، ای محمد همانا تو را در نزد پروردگارت واسطه قرار می دهم خدایا پیامبر را شفیع من قرار بده.
ب: پیامبر اکرم فرموده اند: حضرت آدم وقتی که دچار لغزش شد گفت: «يَا رَبِّ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ لَمَا غَفَرْتَ لِي»[5] پروردگارا از تو می خواهم به حق محمد مرا ببخشی. این حدیث ظهور در توسل به جاه دارد.[6]
ابن تیمیه به وجود توسل به ذات پیامبر در دعاهای سلف اعتراف کرده است. هرچند که وی این نوع دعاها را بر محبت و اطاعت و ایمان به آن حضرت حمل می کند[7]، اما ظاهر روایتی که وی استناد می کند ظهور در توسل به ذات آن حضرت دارد.
ثانیا: معیاردرجواز هر عملی عدم ورود نهی درباره آن مسأله می باشد هر آنچه که به حرمت و ممنوع بودن آن تصريح نشده باشد، مباح است. در جايي که امر يا نهي نيامده و سکوت شده، منطقه الفراغ است و انجام آن حرام نيست.[8] نهایت چیزی که می توان از ترک فعل از سوی پیامبر یا سلف به دست آورد مشروعیت ترک آن است[9].
اشکال دیگر سلفی ها این است که جاه پیامبر فقط برای خود آن حضرت مفید است و برای دیگران فایده ای ندارد. چگونه به مقامی که سهمی در آن ندارید متوسل می شوید؟[10]
جواب : کسانی که به جاه و مقام شخصی توسل می کنند ادعا نمی کنند که آن جاه و مقام به ما می رسد بلکه آن جاه و مقام را در نزد خدا واسطه قرار می دهند برای استجابت دعاهایشان.
اشکال دیگری که سلفی ها وارد می کنند این است که نمی توان به حق کسی به سوی خدا توسل کرد چون که هیچ مخلوقی بر خالق حقی ندارد.[11]
جواب: درست است که هیچ مخلوقی بر خالق حقی ندارد چون که بنده خدا مالک هیچ چیزی نیست تا این که بر خدا حقی داشته باشد. بلکه مراد از حق در چنین مواردی پاداش و منزلتی هست که خداوند به بنده اش تفضل و عنایت می کند[12]. ابن تیمیه این حق را برای بندگان خدا قبول دارد اما توسل به آن را جایز نمی داند، مگر از باب توسل به شفاعت و یا دعای آنها[13]
پی نوشت:
[1] . فراهیدی، خلیل،العین، ج7، ص298؛ فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج2، ص660
[2] . ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص725.
[3] .ابن تیمیه، احمد، مجموع الفتاوی، ج27، ص83؛ بن باز، مجموع فتاوی و مقالات متنوعه ج8 ص322، بن مطر، حمود، البدع و المحدثات وما لا اصل له ص ۲۶۵-۲۶۶.
[4] . ابن حنبل،احمد، مسند احمد، ج28،ص480؛ نیشابوری، محمد،المستدرک علی الصحیحین، ج1،ص 458؛ السنن الكبری للنسائی، ج9، ص244.
[5] . نیشابوری، محمد،المستدرك على الصحيحين، ج2، ص672 ؛ معجم الصغیرطبرانی، ج2، ص182؛ دلائل النبوه بیهقی، ج5، ص488.
[6] . روایات دیگری هم در این باره وجود دارد که برای اطلاع از آنها و رفع شبهات از این روایات رجوع شود، پاسخ به شبهات وهابیان بر روایات توسل به پیامبر بعد از وفات ایشان، پایان نامه آقای محسن عبدالملکی.
[7] . ابن تیمیه، احمد، مجموع الفتاوى، ج1، ص264.
[8] . دجوی توسل و رد شبهات ص87-88؛ السعدی، عبدالملک، البدعه فی مفهومها الاسلامی الدقیق، ص 23.
[9] . غماری، الرد المحکم المتین، ص48
[10] . ابن تیمیه، احمد، مجموع الفتاوی، ج1، ص 338؛ مجموعه فتاوی و رسائل بن عثیمین، ج2، ص340؛ الرفاعی، محمد، التوصل الی حقیقه التوسل، ص188.
[11] . آلوسی، محمود، غايه الأماني في الرد على النبهاني، ج2، ص79؛ ابن عبدالله ، سليمان ، تيسير العزيز الحميد، ص202.
[12] . سبحانی، جعفر، الوهابية بين المباني الفكرية والنتائج العملية، ص454.
[13] . ابن تیمیه، احمد، مجموع الفتاوی، ج1، ص220.
|