مسلمانان، از هر فرقه و گروه، پر از باورهای مشترک هستند و بر یک مسیر و جهت در حرکت اند و مواردی که راه جدای از یکدیگر را می پیمایند، بسیار اندک است.
توجه به باورهای مشترک
مسلمانان، از هر فرقه و گروه، پر از باورهای مشترک هستند و بر یک راه و یک مسیر و جهت در حرکت اند و مواردی که راه جدای از یکدیگر را می پیمایند، بسیار اندک است. به گونه ای که اگر به درستی روی باورهای مشترک کار و سرمایه گذاری شود و مهم و رکن بودن و نقش آفرینی آنها مورد توجه دقیق قرار بگیرد، همگان درخواهند یافت که موارد اختلافی، بسیار کم و کم رنگ است. در باورهای مشترک تأکید روی چند باور بنیادین، بسیار راه گشاست و زمینه ها و بسترهای رشد و دامن گستری تکفیر را از بین می برد و فضای فکری، عقیدتی و مذهبی جامعه را پاک و روح انگیز می سازد.
الف. شهادتین:
این دو جمله مقدس، سند محکم ورود انسان به دایره اسلام است.
آن چه از اخبار و دیدگاه های مختلف فقهی شیعه و سنی به دست می آید این است که گفتن شهادتین: اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله، باعث ورود افراد به اسلام و حفظ خون آنان می شود.
مرحوم کاشف الغطاء می نویسد:در ورود به اسلام، اقرار به شهادتین معتبر است و در گواهی خدا توحید شرط است و در رسالت پیامبر اعتقاد به آن به طور مطلق کافی است. [1]
شماری از فقیهان، افزون بر شهادتین ایمان به قیامت را در تعریف مسلم، یادآور شده اند. از این گروه است شهید محمدباقر صدر که می نویسد:کسی که ایمان دارد به توحید خدا و رسالت محمد و روز قیامت، مسلمان است، از هر فرقه، یا طایفه یا طرفدار هر مذهبی از مذاهب اسلامی باشد. و به طور کلی هر انسانی که شهادتین را اعلان کند (توحید خدا و رسالت محمد) او عملاً مسلمان و پاک است. [2]
شماری از فقیهان اهل سنت، شهادتین را اصل و اقرار به قیامت را مستحب دانسته اند.[3] تمام فرقه ها، گروه ها و کسانی که شهادتین را بر زبان جاری می کنند، در دایره اسلام قراردارند و تکفیر آنان عملی است ناروا و برخلاف اصول پذیرفته شده اسلام.
پس کسی که به خدا شرک بورزد، منکر ربوبیت، یا وحدانیت، یا صفتی از صفات الهی گردد، یا برای او همراه، یا فرزند قرار دهد، یا منکر پیامبر یا کتابی از کتابهای الهی یا بخشی از آن گردد، یا خدای سبحان را سب کند یا رسولش را کافر است. [4]
در روایات نیز بر اقرار به شهادتین اکتفا شده است.
عمرو بن ثابت در روز جنگ احد مسلمان شد، شمشیر به دست گرفته وارد جنگ گردید و جراحت عمیق برداشت. لحظه های آخر زندگی اش بود که از او پرسیدند؛ چه چیز تو را به این جا کشاند؟ گفت: اسلام؛ به خدا و رسول او ایمان آوردم و شمشیر خود را به دست گرفته در این جا حاضر شدم، خداوند شهادت را نصیب من کرد. وی روی دست مسلمانان، چشم از جهان فروبست. رسول خدا فرمود: "انّه من أهل الجنة"[5]
این شخص به صرف ایمان، بدون هیچ عملی جز جهاد، بهشتی شده است.
ب. اهل قبله:
احترام به اهل قبله و حفظ خون و مال آنان در روایات و کتابهای فقهی به روشنی نموده شده است. شیخ محمد عبده، مفتی دیار مصر در تعریف این اصطلاح می نویسد: اهل قبله کسی است که اعتقاد به خدا دارد و به درستی آن چه محمد آورده است و با ما به سوی قبله واحد نماز می خواند. [6]
و یا در صحیح بخاری آمده است:"من شهد أن لا اله الاّ اللّه و استقبل قبلتنا و صلّی صلاتنا و اکل ذبیحتنا فذلک المسلم، له ما للمسلم و علیه ما علی المسلم؛ کسی که گواهی به یگانگی خدا بدهد و به سوی قبله ما بایستد و نماز ما را بگذارد و ذبیحه ما را بخورد، او مسلمان است، برای اوست. آن چه برای مسلمان است و به ضرر اوست آن چه به ضرر مسلمان است. [7]
برابر آنچه ذکر شد، کسانی که شهادتین را بر زبان جاری کرده و بر یک قبله با مسلمانان نماز و حج می گزارند و روزه می گیرند، مسلمان هستند و نمی توان آنها را تکفیر کرد، مگر این تکفیریها صحیح بخاری را از کتاب های معتبر خود نمی دانند. آنان کسانی را تکفیر می کنند که به تمام بنیانهای اسلام ایمان دارند
ج: نماز بر اهل قبله:
نماز بر اهل قبله، نشانه دیگری است بر این که گوینده شهادتین را باید احترام کرد و بر جنازه او نماز گزارد. این مسأله از مسائل اتفاقی بین شیعه و سنی است.
اهل سنت برابر روایات خود گفته اند: مسلمانی که از دنیا می رود، باید بر جنازه او نماز گزارد.
در منابع شیعه روایاتی در این زمینه نقل شده است. طلحه بن زید از امام صادق(ع) از امام باقر(ع) نقل کرده که می فرماید: صلّ علی من مات من اهل القبله و حسابه علی اللّه؛ نماز بگزار بر کسی که از اهل قبله مرده است و حساب او با خداست. [8]
علامه حلی در قواعد می نویسد:الصلاة واجبة - علی الکفایه - علی کل میت مظهر للشهادتین؛ نماز واجب کفایی است بر هر مرده ای که اظهار شهادتین نماید. [9]
ابو وائل گوید: رسول خدا(ص) بر هر کس که به قبله نماز گزارده بود نماز گزارد. [10]
ابن سیرین می گوید: من نمی شناسم احدی از اهل دانش از صحابه و تابعین را که نماز بر اهل قبله را به خاطر گناه ترک کرده باشد.[11]
دار قطنی در سنن خود روایات بسیاری درباره نماز بر اهل قبله نقل کرده است و روایت نبوی مشهور هم در این کتاب آمده است. در روایتی از علی(ع) از رسول خدا(ص) آورده که حضرت فرمود: من اصل الدین... الصلاةعلی کل من مات من اهل القبلة؛ از اصل دین... نماز بر هرکسی است که از اهل قبله بمیرد. [12]
بنابراین، وقتی که بر جنازه گوینده شهادتین باید نماز گزارد چون او اهل قبله است، به طریق اولی نمی توان او را تکفیر کرد.
پی نوشت:
[1]. کشف الغطاء، ج 4 / 394، 411.
[2]. الفتاوی الواضحه، محمد باقر صدر/ 318؛ کشف الغطاء، ج 1 / 61.
[3]. حلیة العلماء ابوبکر محمد بن احمد فقال، تحقیق دکتر احمد ابراهیم، ج 7 / 627 - 626، مکتبة الرسالة الحدیثه، اردن، چاپ اول 1988 م.
[4]. مغنی مع شرح الکبیر، ج ابن قدامه،10 / 72، تحقیق وزارت اوقاف کویت بیروت، چاپ اول 1404 ه 1984 م.
[5]. مغازی، واقدی، ج 1 / 262، نشر دانش، قم.
[6]. شرح نهج البلاغه، ج 2 / 87، ذیل خطبه 173.
[7]. صحیح بخاری. ج 1 / 153، ح 385.
[8] .تهذیب الاحکام، ج 3 / 328؛ الامالی، شیخ صدوق/ 286؛ الاستبصار، شیخ طوسی، ج 1 / 468.
[9]. قواعد الاحکام، ج 1 / 228.
[10]. مصنف ابن ابی شیبه، ج 3 / 320.
[11]. همان.
[12]. سنن دار قطنی، ج 194/2.
|