با رجوع به قرآن درمییابیم که در آیات زیادی از قرآن بسیاری از خوارق عادات به انبیاء و اولیاء نسبت دادهشده است.این خود نشان گر این مطلب است که انبیاء و اولیاء در معجزات و کرامات با اذن خدا نقش فاعلی داشته اند.
خداوند متعال در قرآن فعل خارقالعادهی خلق پرنده زنده از گِل، شفای مریض و زنده کردن میت را به حضرت عیسی علیهالسلام نسبت میدهد چنانچه میفرماید: «وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ كَهَیئَةِ الطَّیرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیهَا فَتَكُونُ طَیرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِی؛ هنگامى كه به اذن من، از گِل صورت پرنده مىساختى، و در آن مىدميدى و به اذن من پرندهاى مىشد و كور مادرزاد و مبتلا به بيمارى پيسى را به اذن من شفا مىدادى و مردگان را به اذن من زنده مىكردى».[1] یا در آیه ای دیگر حضرت عیسی علیهالسلام همه این افعال را به خود نسبت میدهد و میفرماید: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ من از گِل، چيزى به شكل پرنده مىسازم سپس در آن مىدمم و به اذن خدا، پرندهاى مىگردد. و به اذن خدا، كورِ مادر زاد و مبتلايان به بیماری پيسى را بهبودى مىبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم و ازآنچه مىخوريد و در خانههاى خود ذخيره مىكنيد، به شما خبر مىدهم»[2] ازآنچه بیان شد به دست میآید که حضرت عیسی علیهالسلام در افعال غیرعادی و خوارق عادات نقش فاعلیت داشته است.
باز در آیات قرآن در مورد حضرت سلیمان میفرماید: «وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا...[3]و برای سلیمان تند بادی را قرار دادیم که بهفرمان او به سرزمینی که برکت داده ایم (شام و فلسطین) حرکت میکرد»
همچنین در ماجرای جابجایی تخت بلقیس از یمن به بیت المقدس هم عفریت از جنس اجنه و هم عاصف بن برخیا قدرت جابجایی تخت را به خود استناد داده اند با اینکه یک کار خارقالعاده است. قرآن میفرماید: «قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي[4] سليمان نبی گفت: «اى بزرگان! كدام يك از شما تخت او را براى من مىآورد پيش از آنكه به حال تسليم نزد من آيند؟»عفريتى از جنّ گفت: «من آن را نزد تو مىآورم پيش از آنكه از جایگاهت برخيزى و من نسبت به اين امر، توانا و امينم!» امّا كسى كه دانشى از كتاب داشت گفت: «پيش از آنكه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد» و هنگامى كه سليمان علیهالسلام آن تخت را نزد خود پابرجا ديد گفت: اين از فضل پروردگار من است. در این آیات، هم شخص جنی و هم عاصف بن برخیا قدرت آوردن تخت را به خودشان نسبت دادند نه اینکه بگویند خدا این کار را کرد و ما هیچ کاره بودیم دیگر اینکه اگر جابجایی تخت بلقیس توسط این افراد نبوده است و آنان قدرت بر انجام آن نداشته ر باشند اصل درخواست حضرت سلیمان از این افراد زیر سوال میرود که چرا از افرادی درخواست آوردن تختی را کرده که توان برآوردن آن نداشته اند
در آیاتی از قرآن به این موضوع مهم پرداختهشده که انبیاء در ایجاد آیات و معجزات نقش موثر داشته اند. در قرآن آمده است که میفرماید: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ ... وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ[5] به تحقیق پیش از تو انبیایی را فرستادیم ... و هرگز هیچ پیامبری حق آوردن معجزهای را نداشت مگر به اذن و فرمان خداوند. ابن کثیر از این آیه استفاده کرده است که هیچ پیامبری خوارق عادات و معجزات را برای قومش نمیآورد مگر اینکه خداوند اذن دهد.[6]علامه طباطبایی با در نظر گرفتن این آیه میگوید: کلمه «اذن» زمانی درست متصور میشود که در آنجا مانعی از تصرف مأذون فیه وجود داشته باشد و مانع هم زمانی متصور است که مقتضی برای انجام فعل موجود باشد اما مانع، از بروز آن جلوگیری کند و مانع تصرف شود. علامه در ادامه میگوید: این آیه نشان میدهد که آوردن معجزات انبیاء به اذن الهی است درنتیجه آوردن معجزه از طرف انبیاء و صدور آن از ایشان به خاطر مبدأ موثری در وجود نبی است که در تأثیرش متوقف بر اذن خداوند متعال است.[7]
خداوند در آیه دیگر میفرماید: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ ... وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ [8]ما پیش از تو رسولانی فرستادیم ... و هیچ فرستادهای نمیتوانست معجزهای بیاورد مگر به اذن و خواست خداوند متعال». محمد بن جریر طبری در مورد این آیه میگوید: هیچ پیامبری توان بر آوردن معجزه و خوارق عادت نداشت مگر به اذن خداوند متعال.[9] قرطبی یکی از بزرگان تفسیر اهل سنت در مورد این آیه میگوید: از این آیه ممنوعیت رسول خدا از آوردن معجزه فهمیده میشود زیرا معنا ندارد کسی که توان بر انجام کاری را نداشته باشد از آن منع شود[10] بلکه منع زمانی تصور میشود که شخص توان بر انجام آن را داشته باشد و از آن کار بازداشته شود.
خداوند در آیه ای دیگر میفرماید: «قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ[11] انبیاء به ایشان گفتند ما تنها انسانهایی مانند شما هستیم اما خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منت مینهد و ما هرگز توان بر آوردن معجزه نداریم مگر اینکه خداوند اذن دهد». طبری در تفسیر این آیه میگوید: ما هیچ حجت و برهانی بر آنچه که شما را بهسوی آن فرامیخوانیم، نمیآوریم مگر اینکه خداوند ما را امر کند که حجت بیاورید.[12]از این بیان طبری نیز فهمیده میشود که انبیاء در آوردن معجزه موثر و فاعل بوده اند نه اینکه هیچ کاره باشند و تنها ظرف ظهور قدرت خداوند باشند.
نکتهی دیگری که در مورد این آیات باید مورد توجه قرار گیرد این است که سلفیها ظاهر گرا هستند و معتقد به مجاز و تأویل نیستند حال در تمامی آیاتی که به آن پرداخته شد، آوردن معجزه به انبیاء استناد دادهشده است به این معنا که این افعال خارقالعاده به انبیاء نسبت دادهشده است اما وهابیت از ظواهر آیات عبور میکنند و آوردن معجزه را به معنای اظهار معجزه میگیرند (که بگویند این فعل خدا است و نبی و ولی خدا در آن نقشی ندارند) که خلاف مبانی ایشان است.
حتی خوارق عاداتی که به وسیله اجنه و شیاطین و ساحران صورت میگیرد نیز کار خود آنان است. قرآن داستان کسانی که در زمان حضرت سلیمان دچار سحر شده بودند را نقل میکند که از طرف خدا دو فرشته آمدند تا اینکه به مردم طریقهی نجات از سحر را آموزش دهند اما خودشان از ساحران شدند. قرآن به نکته مهمی اشاره میکند و آن اینکه سحر ساحران اثر نمیگذارد مگر اینکه خداوند بخواهد. قرآن میفرماید: «وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ[13]ساحران ضرری نمیرسانند مگر اینکه به همراه اذن خداوند باشد. در آیه ای دیگر میفرماید: إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ[14] نجوا از شیطان است تا کسانی که ایمان آورده اند را دلتنگ گند اما شیطان ضرری نمیرساند مگر به اذن خداوند متعال.
در این آیات نیز افعال قبیح و زشتی مانند سحر که از خوارق عادات است به اجنه ساحران و شیاطین نسبت دادهشده است. این درست نیست که بگوییم ازآنجاییکه سحر فعل قبیحی است به خود ساحر نسبت میدهیم اما کار انبیاء را به خدا نسبت میدهیم بلکه همه چیز دست خداست اما با این وجود افعال انسان و یا اجنه و یا شیاطین به خودشان نسبت داده میشود. زیرا نظام عالم نظام اسباب و مسببات است و هر فعلی به فاعل مباشر آن نسبت داده میشود در عینی که فعل خداوند نیز هست و به او نیز استناد داده میشود.
پی نوشت:
[1] . سوره مائده(5)، آیه 110.
[2] . سوره آل عمران (3)، آیه 49.
[3] . سوره انبیاء(21)، آیه 81.
[4] . سوره نمل(27)، آیه 38-39-40
[5] . سوره غافر(40)، آیه 78.
[6] . ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج7، ص159؛ شوكاني، فتح القدير، ج4، ص575.
[7] . علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص79-80.
[8] . سوره رعد،(13) آیه 38.
[9] . طبري، جامع البيان في تأويل القرآن، ج16، ص476.
[10] . قرطبي، الجامع لأحكام القرآن، ج9، ص328.
[11] . سوره ابراهیم،(14)آیه 11.
[12] . طبري، جامع البيان في تأويل القرآن، ج16، ص536.
[13] . سوره بقره (2) آیه 102.
[14] . سوره مجادله،(58) آیه 10.
|