در این بخش، یشینیه ورود تروریسم تکفیری به مناطق کردنشین کشور بررسی میشود.
در حمله اتحادیه میهنی کردستان به مواضع این گروه در سال 1382، بسیاری از اعضای آن کشته و مابقی وارد مرزهای ایران شدند. از همین رو با وجود روابط قومی، مذهبی، فرهنگی و تاریخی بین کردهای دو کشور و ارتباط مدارس دینی آنها، ارتباط انصارالاسلام با کردهای ایران در بانه، جوانرود و مریوان برقرار شد و علمای دو منطقه با یکدیگر رفت و آمد داشتند.
در شماره پیشین نخستین قسمت از پژوهش پیشینیه ورود تروریسم تکفیری به کشور مورد بررسی قرار گرفت. شمارۀ گذشته بررسی زمینهها و ورود فکر تکفیری به مناطق جنوبشرق کشور بود. در این شماره، تلاش میشود تا این موضوع در مناطق کردنشین کشور بررسی شود که در سالهای اخیر محل حضور و فعالیت گروههای سلفی و تکفیری شده است.
مقدمه
جنبش کردی در ایران همیشه محل مطالعه و تحقیق بسیاری از پژوهشگران داخلی و خارجی بوده است. تاریخ این جنبش با ناسیونالیسم کردی و حرکتهای جداییطلبانه عجین بوده و مختص به ایران نیز نبوده است. جنبش کردی در ایران بخشی از بدنۀ حرکتهای قومی کردهای عراق و ترکیه نیز بهشمار میرود.
هرچند که در ایران و از سال 1325 که جمهوری کردستان پس از عمری بسیار کوتاه سقوط کرد، ناسیونالیسم کردی دیگر چندان فعالیت بارزی نداشت؛ اما بهموازات پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بار دیگر حرکت کردی فعالیت خود را آغاز کرد. در واقع سقوط حکومت پهلوی و تشکیل نظام دینی، زمینهساز یک حرکت کردی جدید بود.
پس از پیروزی انقلاب در ایران، منطقه کردستان بار دیگر حالت بحران به خود گرفت و نمود آن در قالب حرکتهای جداییطلبانه یا خودمختاری بود.
برخلاف حرکتهای مسلح ظهوریافته در مناطق جنوبشرق کشور که تقریباً همگی ریشه در باورهای مذهبی داشت، بنمایۀ اغلب گروههای موجود در مناطق غربی و کردستان، قومی بوده است.
علاوهبر اینکه کردستان ایران شاهد ظهور حرکتهایی از سوی اهل سنت بوده است که در چهارچوب جریانهای تکفیری نمیگنجند. جماعت دعوت و اصلاح (اخوان المسلمین) و مکتب قرآن نمونههای بارز این گروهها در کردستان ایران هستند. همچنانکه برخی گروههای دیگر مانند سپاه رزگاری، با آنکه متعلق به شیوخ طریقت نقشبندیه بود اما بهدلیل داشتن اهداف سیاسی و طائفهای نمیتوانند در چهارچوب گروههای سلفی و با اهداف ایدئولوژیک تعریف شوند.
توجه به این نکته نیز مهم است که بسیاری از مسائل رویداده در کردستان ایران متأثر از رویدادهای عراق بوده است. این موضوع علاوهبر مسائل قومی در موضوع گروههای مسلح و تروریست دیده میشود. انصارالاسلام که در ایران نیز فعالیت دارد و اعضای ایرانی دارد در واقع در کردستان عراق شکل گرفت.
حرکتهای اسلامی در کردستان ایران
سالهای آغازین دهه 50 شمسی یکی از روحانیون نواندیش اهل سنت ایران بهنام احمد مفتیزاده در کردستان ظهور یافت و جایگاه مفتی اهل سنت کردستان را کسب کرد. مفتیزاده مدتی را در عراق بود و آنجا با تفکرات اخوان آشنایی بیشتری یافت. او در سال 1355 مکتب قرآن را تأسیس کرد. مکتب قرآن را میتوان نخستین جریان مذهبیسیاسی اهل سنت کردستان ایران دانست که تمایلات خودمختاری نیز داشته است. مفتیزاده روابط خوبی با برخی شخصیتهای شیعی داشت و در جریان انقلاب اسلامی، حرکت وی از انقلاب پشتیبانی کرد. مفتیزاده البته بعدها بهدلیل عضویت در حزب دموکرات کردستان ایران زندانی شد. در پایان عمر نیز در همان زندان تنها راه نجات ملت کرد را عدالت اسلامی زیر سایه تشکیل حکومت اسلامی میدانست. پس از مرگ وی، مکتب قرآن به دو گروه اکثریت و اقلیت منشعب شد. گروه نخست معتقد به پرهیز از فعالیت سیاسی و توجه به خودسازی معنوی و گروه دوم معتقد به فعالیت سیاسی عاری از خشونت است. علاوه بر مکتب قرآن، جماعت دعوت و اصلاح که پس از حرکت مفتیزاده، دومین حرکت اسلامی اهل سنت در ایران بهشمار میرود نیز متأثر از اخوان بود. در حقیقت جماعت دعوت و اصلاح بهعنوان شاخه ایرانی اخوان المسلمین شناخته میشود که در همان سالهای پیروزی انقلاب اسلامی و با تأثیر از مدرسه دینی اخوان المسلمین عراق شکل گرفت و تا چند سال در سایه مکتب قرآن و مؤسس آن به فعالیت میپرداخت. این حرکت با اینکه همه اهل سنت کشور را در دایره فعالیت خود میداند؛ اما اغلب اعضای آن کرد است و رنگ و بوی کردی دارد. اساس فعالیتهای آن نیز بر فعالیت سیاسی عاری از خشونت تکیه دارد.
دو حرکت فوق را باید برجستهترین حرکتهای اسلامی اهل سنت کردستان ایران قلمداد کرد. هرچند جماعت تبلیغ و دعوت در کردستان نیز حضور دارد؛ اما ریشه این گروه کرد نیست و آن را باید برآمده از بلوچستان دانست. لیکن دهههای پسین در کردستان را باید عرصه ظهور جریانهای افراطی و سلفی دانست که دامنه جنگ خود را علاوهبر حکومت و شیعیان، با اهل سنتی کشاندند که آنها را محافظهکار میدانستند.
سلفیگری در کردستان
سلفیگری و تکفیر در مناطق کردنشین ایران را باید پدیدهای نوظهور دانست که در دهه 80 شمسی ظهور جدی یافت. همچون مناطق جنوبشرق کشور، کردستان نیز متأثر از حضور گروههای مجاهدین در افغانستان برای جنگ با شوروی بود. بنابراین بیراه نیست اگر مبدأ ورود اندیشههای سلفی و تکفیری پس از پیروزی انقلاب در کردستان و دیگر نقاط کشور را اشغال افغانستان توسط شوروی دانست.
علاوهبراین، اشغال عراق توسط آمریکا نیز نقش مهمی در گسترش حرکت سلفی در کردستان دانست. بهویژه آنکه گروههای سلفی و افراطگرا حضور جدی در کردستان عراق داشتند و گروههای مذهبی در این منطقه همیشه نقش مهمی بر حرکتهای اسلامی کرد در ایران ایفا کردهاند.
بهطور جدی و آشکار، نفوذ و انتشار سلفیه و تکفیریها در کردستان را باید در تأسیس «امارت اسلامی بیاره» در منطقه اورامان کردستان عراق توسط جندالاسلام جست. سلفیهای کردستان ایران که فاصله چندانی با این امارت داشتند بهشدت تحت تأثیر آنها قرار گرفتند. هر چند تعداد سلفیهای ایرانی قابل توجه نبود؛ اما به جندالاسلام پیوستند و در فعالیتها و عملیات آنها شرکت کردند. جندالاسلام بعدها نام خود را به انصار الاسلام، شناختهشدهترین گروه سلفی کرد در عراق و ایران تغییر داد.
تشکیل جندالاسلام
در سال 1988 (1367 شمسی) شیخ عثمانبنعبدالعزیز با تأثیرپذیری از اخوان المسلمین تشکل جدیدی با نام حرکت اسلامی تأسیس کرد که هدف عمده آن انتشار افکار اسلامی در میان جامعه کرد بود. این حرکت پس از مدتی دچار انشقاق شد و گروه جدیدی بهنام النهضه شکل گرفت. بعد از آن نیز الاتحاد الاسلامی پا به عرصه گذاشت. در سال 1999 حرکت اسلامی با النهضه برای تشکیل گروهی که آن را حرکة الوحدة الاسلامية نامید به توافق رسید.
این ائتلاف در سال 2001 مجدداً دچار دو انشعاب شد: حرکت اسلامی بهرهبری ملا علی عبدالعزیز و جماعت اسلامی بهرهبری شیخ علی باپیر. تلاشهایی برای اتحاد دوبارۀ دو گروه انجام شد. از همین جا بود که در تابستان 2001 گروه جدیدی بهنام جند الاسلام شکل گرفت. برخی از افرادی که سابقه مبارزه در افغانستان داشتند در جند الاسلام بودند. ازاینرو توسط گروههایی مانند حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق (بهرهبری جلال طالبانی) آن را متهم به ارتباط با القاعده میکنند. این گروه بعدها نام خود را به انصارالاسلام تغییر داد و در مناطق مرزی ایران و عراق اقدام به فعالیت کرد و با کنترل تعدادی از روستاها، حاکمیت دینی خود را بر آن مناطق اعمال کرد.
در آذر1380 سه گروه کرد جند الاسلام، حماس و حرکة التوحید با ایجاد یک ائتلاف، انصارالاسلام را بهوجود آوردند و نجمالدین فرج معروف به ملا کریکار را به رهبری برگزیدند. ملا کریکار که در سال 1381 در ایران دستگیر و به هلند و سپس نروژ تبعید شد، از نظر فکری بهشدت هوادار دیدگاههای ابنتیمیه و سید قطب است. مبانی فکری انصارالاسلام امتزاجی از تفکرات ابنتیمیه و بنباز و عبدالله عزام و سید قطب است.
در حمله اتحادیه میهنی کردستان به مواضع این گروه در سال 1382، بسیاری از اعضای آن کشته و مابقی وارد مرزهای ایران شدند. از همین رو با وجود روابط قومی، مذهبی، فرهنگی و تاریخی بین کردهای دو کشور و ارتباط مدارس دینی آنها، ارتباط انصارالاسلام با کردهای ایران در بانه، جوانرود و مریوان برقرار شد و علمای دو منطقه با یکدیگر رفت و آمد داشتند.
انصارالاسلام علاوهبر اعضای عراقی، ملیتهای دیگری را نیز در بطن خود جای داد و در ایران نیز حضور پیدا کرد. ابومصعب زرقاوی رهبر سابق القاعده عراق، پس از فرار از اردن مدتی را در کنار انصارالاسلام گذرانیده بود.
این گروه در کنار گروههای دیگر عراقی و سازمان القاعده عملیاتی را علیه آمریکا انجام داد و چند ماه پیش از کشتهشدن زرقاوی، به مجلس شوری المجاهدین پیوست که چتر گروههای تکفیری و سلفی عراق بود.
در سال 2014 این گروه با داعش بیعت کرد و در حال حاضر در سوریه نیز حضور دارد. هرچند بهنظر میرسد در حال حاضر اختلافات بسیار جدی میان آنها وجود دارد. در ایران انصارالاسلام در سالهای اخیر در تلاش بوده تا از طریق مساجد مناطق کردی در ایران، به تبلیغ برای خود بپردازد و به هر طریق امامان این مساجد را با خود همراه کند. اغلب این مساجد در شهرهای جنوبی کردستان مانند جوانرود و بوکان قرار دارند. ایراد خطبههای تحریککننده و عوامفریب با محتوای تأکید افراطی بر ظواهر دینی، ترویج سلفیگری شیعهستیزی، ضدیت با نواندیشی محتوای تبلیغات آنها را تشکیل میدهد.
این گروه با تبلیغات در مناطق مختلف کردستان ایران، از جمله سنندج، مریوان، سقز و بوکان، در مساجد نیز نماز جماعت برگزار میکرد و تشکیلات مشخصی داشت. اعترافات نامق دلدل یکی از اعضای دستگیرشده انصارالاسلام نشان میدهد که علمای برخی از مناطق کردستان، با انصارالاسلام همراهی داشتهاند. جایگاه انصارالاسلام نشان میدهد که این گروه را باید بزرگترین گروه تکفیری در کردستان ایران دانست.
برخی کارشناسان کرد مرحله فعلی فعالیت انصارالاسلام در ایران را مرحله غیرعملیاتی میدانند و فعالیتهای آنها را در این مراحل میدانند:
۱. دعوت (که عبارت است از ترویج و تبلیغ)؛
۲. تذکر و در موارد حاد تهدید و ارعاب گمراهان و مخالفین؛
٣. آموزش عقیدتی و نظامی؛
۴. سازماندهی افراد با عقیده جدی و ثابتقدم؛
۵. جمعآوری کمک مالی؛
۶. تشکیل هستههای مخفی عملیاتی برای مرحله بعدی که مرحله ظهور و حضور قدرتمند مؤمنان و جهاد با کفار و منحرفین خواهد بود.
این گروه جهت پیشبرد برنامهها و فعالیتهای فوق، از ٣ شیوۀ فعالیت علنی، نیمهعلنی و مخفی استفاده میکند. این گروه برای انجام امور تبلیغاتی خود، عمدتاً از منبر مساجدی استفاده مینماید که به هر طریق توانسته پیشنمازهای آنها را با خود همراه و همعقیده کند.
دیگر گروههای سلفی
در اواخر سال 2003 گروهی از انصارالاسلام که در ایران مانده بودند با سلفیهای ایرانی کرد گروهی به نام کتائب القاعده فی ایران را تشکیل دادند. این گروه که در همان مراحل شکلگیری خود، با القاعده ارتباط برقرار کرده بود، پس از بیعت رسمی با این شبکه، وابستگی خود را به آن اعلام کرد. هدف این گروه در ابتدا این بود که نیروهایش را وارد کردستان عراق کند و علیه حکومت اقلیم کردستان عراق، دست به «جهاد» بزند. آنها در اوایل ۲۰۰۴ جهاد را شروع کردند و اولین عملیات خود را در مناطق مرزی مانند پنجوین سازمان دادند.
کتائب القاعده چند سال بعد دچار اختلافات و انشعاباتی گردید و گروه صلاح الدین و جیش صحابه به فاصلۀ زمانی مختلف از این گروه جدا شدند. جیش صحابه با تبلیغ توانست بخشی از کردها را به خود جذب کند. همچون دیگر گروههای سلفی کرد ایرانی، این گروه نیز کاملاً ایرانی نبود. اکثریت اعضای آن ایرانی اما کادر رهبری عراقی بودند. گروه صلاحالدین نیز پس از دستگیری اعضا و فرار باقیمانده آن به افغانستان عملاً منحل شد.
گروه تروریستی توحید و جهاد نیز از جمله گروههای کردی است که در سالهای اخیر، نقش شاخصی در فعالیتهای تروریستی مناطق غربی کشور داشته است. تأسیس این گروه خشن به زمستان سال 1387 بر میگردد. این گروه در ابتدا به گروه ابوبکر شناخته میشد و نخستین عملیات خود را در اردیبهشت1388 علیه نیروی انتظامی انجام میدهد. حمله به اماکن دولتی در کردستان ایران، ترور اشخاص بهویژه روحانیون اهل سنت، درگیری با نیروهای نظامی و پلیس و سرقتهای مسلحانه بخشی از فعالیتهای توحید و جهاد بوده است. افراد رده بالای این گروه در سال 1390 در سنندج دستگیر و تعداد 20 نفر از آنان نیز در سال 1395 اعدام شدند. استفاده از کلمات توحید و جهاد در نام این گروه بهخوبی نشان از توجهات سلفی و احتمالاً وهابی آنها دارد.
برخی رسانههای ایرانی، توحید و جهاد را در عرض گروه توحید و جهاد عراق بهرهبری ابومصعب الزرقاوی و شاخه ایرانی آن معرفی میکنند. اما بهنظر میرسد این موضوع درست نباشد؛ چراکه زرقاوی 3 سال پیش از تأسیس توحید و جهاد ایران کشته شده و از مدتها پیش از آن یعنی از حدود سال 1383 نیز توحید و جهاد نام خود را به قاعدة الجهاد في بلاد الرافدین تغییر داده بود. درحالیکه همانگونه که گفته شد توحید و جهاد ایران در اواخر سال 1387 تأسیس شد.
رشد سلفیگری در کردستان، موفقیت یا ناکامی
درباره دلایل رشد سلفیگری در سالهای اخیر در کردستان ایران عوامل متعددی را میتوان برشمرد. برخی از این عوامل، عواملی مشترک در جغرافیای اهل سنت در سرتاسر کشورهای اسلامی بهشمار میرود و الزاماً منحصر به کردستان ایران نیست.
حمله آمریکا به عراق و ایجاد خلأ حاکمیتی اقتدارگرا، فرصت مناسبی برای فعالیت گروههای سلفی و تکفیری در اقلیم کردستان بهوجود آورد. مناسبات سنتی و تاریخی دو منطقۀ کردنشین عراق و ایران و برتری نسبی مدارس دینی موجود در کردستان عراق که منجر به رفت و آمدهای زیادی به آن سوی مرز داشت، در ورود اندیشههای سلفی به مناطق ایرانی نقش مهمی داشته است.
علاوه بر اینکه احزاب و گروههای چپ و قومی که در مناطق کردنشین ایران حضور داشتند دیگر جایگاه آنچنانی در میان مردم نداشتند و گفتمان مذهبی و دینی بهوجودآمده، توانست خود را بهعنوان یک گفتمان جدید در جامعه کردی مطرح کند. تحریک احساسات مسلمانان در سرتاسر جهان علیه آمریکا و غرب، نیز در رویۀ توجه بیشتر مردم کرد به حرکتهای غربستیز مؤثر بوده است. کردها که نتوانسته بودند از گفتمان قومی و ملی نتیجهای بگیرند این بار با هویت اسلامی و یکدستی را در سراسر جهان اسلام مشاهده کردند که بیتوجه به قومیت و نژاد، تکاپوی بزرگی را بهوجود آورده بود.
موضوع اختلافافکنیهای سنی و شیعه که در سالهای اخیر توسط عوامل داخلی و خارجی به آن دامن زده شد نیز از جمله موضوعاتی است که نقش مهمی در تحریک عواطف برای گرایش به سمت گروهها و جریانهای سلفی و تکفیری داشته است. جنگ سوریه نیز دقیقاً در ذیل همین موضوع تحریک میشود. بررسی علل گرایش جوانان کرد به گروههای تروریستی مانند داعش در سوریه نشان میدهد، جو روانی ایجادشده پیرامون کشتهشدن اهل سنت و تجاوز به نوامیس آنها در سوریه، باعث تحریک مشاعر این جوانان برای پیوستن به حرکتهای تکفیری بوده است.
تشکیل آرمانشهر خلافت اسلامی که همیشه مورد توجه گروهها و جریانهای دینی بهویژه در نزد اهل سنت بوده و تحقق آن در عراق و سوریه و مهاجرت هزاران نفر به این دو کشور، به خودی خود عاملی مشوق برای تودههای متدین است تا یا به این گروهها در خارج بپیوندند یا در داخل کشور با اصحاب آن فکر همراهی کنند.
بااینحال بهنظر میرسد با توجه به وجود یک ناسیونالیسم قوی در میان کردها، اینگونه حرکتهای افراطگرایانه عقیدتی نتواند تأثیری گسترده و پایدار بر تودههای مردم کرد داشته باشد. توجه به این نکته که حتی در میان علمای اهل سنت کرد، گرایشات قومی پررنگ دیده میشود بسیار مهم است. این موضوع در میان اقوام دیگر مسلمان شاید کمتر دیده بشود. بنابراین تمایلات ملی و قومی در کردها را باید عاملی برای توقف تمایلات تند مذهبی دانست.
هرچند که این پرسش همچنان مطرح است که توجه مناطق کردنشین ایران برای پیوستن به گروههای سلفی و تکفیری در عراق و سوریه چرا بیشتر از استان سیستانوبلوچستان است. آیا نزدیکی مرزهای کردستان ایران به کردستان عراق عاملی تعیینکننده و اساسی در این ماجراست یا ماجراهای دیگری وجود دارد. همچنانکه باید این نکته را در نظر داشت که بر خلاف کردستان، رشد گروههای متعدد تکفیری در استان سیستانوبلوچستان بیشتر بوده است. آیا گرایش برخی افراد برای پیوستن به همین گروههای بومی و سختی جابهجایی برای رسیدن به عراق و سوریه، عامل توجه کمتر بلوچستان برای جذبشدن در گروههای تکفیری فرامنطقهای بوده است؟ پاسخ به این چند پرسش و واکاوی این موضوع خود نیاز به یک پژوهش مستقل دارد.
منبع:
ماه نامه تخصصی مطالعات تروریسم - شماره 2 - زمستان 95 و بهار
|