داعش برای استحکام امر حکومت و جهت مشروعیت بخشیدن به ادعای بزرگ اعلام خلافت اسلامی با استناد نادرست به برخی از آیات و روایات نبوی دست به قلم شده است.ولی نه تنها علمای اهل سنت به نقد این مدعای باطل پرداخته اند که حتی سلفی جهادی هایی که نزدیک ترین گروه ها به داعش هستند آنان را خوارج و کلاب اهل النار خطاب کرده اند.
داعش برای استحکام امر حکومت و جهت مشروعیت بخشیدن به ادعای بزرگ اعلام خلافت اسلامی، دست به قلم شده، و با استنادات فراوان به قرآن و احادیث نبوی، نسبت به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، تلاش کرد. این اقدام در میان برخی جوانان مسلمان، که علیرغم هیجان و غیرت دینی بالا فاقد دانش کافی در حوزه مطالعات دینی هستند، مؤثر افتاده و عامل جذب آنها به این گروه شد.
ماهیت غیردینی داعش، که در پشت شعارهای بهظاهر زیبای آنها مخفی شده، امری واضح است. از این رو مقابله با این گروه و جلوگیری از نفوذ آن امری ضروری و انکارناشدنی است. لذا لازم است علاوه بر مبارزات میدانی، عقبه فکری این گروه، که تأثیری اغواکننده بر جوانان دارد، نیز از بین برود. نقادی ادله داعش و برملاکردن توجیهاتی که این جماعت بر مشروعیت خلافت خود میآورد میتواند ماهیت غیردینی این گروه را برملا کند.
با قطع نظر از ایرادهای عالمان شیعه و اهل سنت بر داعیه خلافت این گروه، آنچه بیش از همه جلب نظر میکند و مهم است مخالفت صریح و نقدهای تند سلفیان جهادی بر این گروه است. دیگر گروهای سلفی تکفیری، که خود مشی افراطی دارند و از این جهت نزدیکترین جریانها به داعشاند، در مقابل ادعای بزرگ آن ها به مخالفت برخاسته، و آن را بهشدت انکار کردند. مخالفان ابوبکر بغدادی، که داعشیان را با عناوینی همچون خوارج و کلاب اهل النار خطاب میکنند، علاوه بر رد ادله داعش، شواهد و قراینی بر بطلان خلافت ادعایی این گروه میآورند و مسلمانان را از پیوستن به آنها برحذر میدارند.
برخی از صاحبنظران داعش در آثار خود مشروعیت خلافت داعش را از طریق غلبه و سلطه این گروه بر اراضی شام و عراق میدانند. ابو نسیبه مقدسی، پس از آنکه راههای سهگانه مشروعیت خلافت را ذکر میکند، تنها راه تشکیل خلافت در زمان حاضر را همان راه غلبه و زور میداند.[1]
ابوبصیر طرطوسی، از چهرههای سلفی جهادی و از منتقدان سرسخت داعش، کتابی در باب فقه السیاسه با نام الاحکام السلطانیة و السیاسة الشرعیة نوشته، و این دلیل داعش را مردود میداند. طرطوسی از اساس در صحت این طریق تشکیک میکند و آن را طریقی بدعی و نامشروع میشمارد: «تغلّب راهی باطل، بدعتآمیز و غیرشرعی است.
طرطوسی از آیه: «لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا »[2]
قاعدهای را استخراج میکند و آن اینکه: لازم است هر کاری از مسیر و باب خودش انجام پذیرد. وی سپس این قاعده عام را بر مسئله حکومت تطبیق میکند و میگوید: «شورا، مسیر و مدخل مسئله حکومت است که واردشدن از غیر آن بر اساس این آیه حرام است. لذا تغلب مصداق دخول از غیرباب است که خدا آن را به دور از نیکی و بِرّ میداند».
طرطوسی با این مقدمه احادیث متعددی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مذمت حاکمان مستبد نقل میکند تا نشان دهد ممکن نیست کسی که پیامبر او را لعن کرده و تأکید کرده است که خدا و همه انبیا هم او را لعن میکنند، شرع تأییدش کند و خلافتش را مشروع بشمارد. مطابق نظر طرطوسی، غلبه و تسلط بر منطقهای هیچ مشروعیتی برای آن فرد یا گروه غالب به همراه نخواهد آورد.[3]
برای مطالعه بیشتر درباره نقد حکومت داعش توسط سلفیان جهادی، به مقاله «ادله داعش بر خلافت اسلامی و نقد آن از سوی سلفیان جهادی» مراجعه کنید.
[1] - ابونسیبه مقدسی، الدولة الاسلامیة فی العراق والشام، ص78.
[2] - سوره بقره(2)، آیه 189.
[3] - ابوبصیر طرطوسی، شریعة امارة المتغلب، ص1.
منبع: سايت الوهابية http://alwahabiyah.com
|